از کف ايام امان کس نيافت
از کف ايام امان کس نيافت شاعر : خاقاني وز روش دهر زمان کس نيافت از کف ايام امان کس نيافت زين دو رصد خط امان کس...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آن کز مي خواجگي است سرمست
آن کز مي خواجگي است سرمست شاعر : خاقاني بر وي نزنند عاقلان دست آن کز مي خواجگي است سرمست از پايه‌ي خود فرو فتد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
فرمان ملک چه ساحري ساخت
فرمان ملک چه ساحري ساخت شاعر : خاقاني کز سحر بهار آزري ساخت فرمان ملک چه ساحري ساخت در شعبده صنع ساحري ساخت ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي قول دل به رفيع‌الدرجات
اي قول دل به رفيع‌الدرجات شاعر : خاقاني وز برائت به جهان داده برات اي قول دل به رفيع‌الدرجات هشتم هفت تني از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
عيسي لب است يار و دم از من دريغ داشت
عيسي لب است يار و دم از من دريغ داشت شاعر : خاقاني بيمار او شدم قدم از من دريغ داشت عيسي لب است يار و دم از من دريغ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دست قبا در جهان نافه گشاي آمده است
دست قبا در جهان نافه گشاي آمده است شاعر : خاقاني بر سر هر سنگ باد غاليه‌ساي آمده است دست قبا در جهان نافه گشاي آمده...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خرمي کان فلک دهد غم دان
خرمي کان فلک دهد غم دان شاعر : خاقاني دل که با غم بساخت خرم دان خرمي کان فلک دهد غم دان درد را هم مزاج مرهم دان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
همه درد چشم تو شد هستي تو
همه درد چشم تو شد هستي تو شاعر : خاقاني شو از نيستي توتيايي طلب کن همه درد چشم تو شد هستي تو ز گنبد برون شو بقايي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سوختم چون بوي برنايد ز من
سوختم چون بوي برنايد ز من شاعر : خاقاني وآتش غم روي ننمايد ز من سوختم چون بوي برنايد ز من عشق بازاري نيارايد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي صبح مرا حديث آن مه کن
اي صبح مرا حديث آن مه کن شاعر : خاقاني اي باد، مرا ز زلفش آگه کن اي صبح مرا حديث آن مه کن بگشاي زبان، قصد آن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
در کفم نيست آنچه مي‌بايد
در کفم نيست آنچه مي‌بايد شاعر : خاقاني در دلم نيست آنچه مي‌شايد در کفم نيست آنچه مي‌بايد دانم از صبر هيچ نگشايد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
نه دل از سلامت نشان مي‌دهد
نه دل از سلامت نشان مي‌دهد شاعر : خاقاني نه عشق از ملامت امان مي‌دهد نه دل از سلامت نشان مي‌دهد نه محنت زماني...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
صورت نمي‌بندد مرا کان شوخ پيمان نشکند
صورت نمي‌بندد مرا کان شوخ پيمان نشکند شاعر : خاقاني کام من اندر دل شکست اميد در جان نشکند صورت نمي‌بندد مرا کان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مرد آن بود که از سر دردي قدم زند
مرد آن بود که از سر دردي قدم زند شاعر : خاقاني درد آن بود که بر دل مردان رقم زند مرد آن بود که از سر دردي قدم زند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
عين خزان است ازين بهار چه خيزد
عين خزان است ازين بهار چه خيزد شاعر : خاقاني رنگ دلت يادگار آتش عمر است عين خزان است ازين بهار چه خيزد بر در...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بخت کيان مانک است سعد فلک مانکي است
بخت کيان مانک است سعد فلک مانکي است شاعر : خاقاني من ز پي فال سعد مانکيم مانکي بخت کيان مانک است سعد فلک مانکي است...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اهل دلي ز اهل روزگار نيابي
اهل دلي ز اهل روزگار نيابي شاعر : خاقاني انس طلب چون کني که يار نيابي اهل دلي ز اهل روزگار نيابي چون تو بجوئي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چشمه‌ي خون ز دلم شيفته‌تر کس را ني
چشمه‌ي خون ز دلم شيفته‌تر کس را ني شاعر : خاقاني خون شو اي چشم که اين سوز جگر کس را ني چشمه‌ي خون ز دلم شيفته‌تر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به تعريض گفتي که خاقانيا
به تعريض گفتي که خاقانيا شاعر : خاقاني چه خوش داشت نظم روان عنصري به تعريض گفتي که خاقانيا ز ممدوح صاحب‌قران...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي جهان داوري که دوران را
اي جهان داوري که دوران را شاعر : خاقاني عهد نامه‌ي بقا فرستادي اي جهان داوري که دوران را مدد از کبريا فرستادي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390