نه بود از خود نه از غيرش نسب
نه بود از خود نه از غيرش نسب شاعر : عطار چون نباشد او صفت چون باشدش نه بود از خود نه از غيرش نسب گر تو را بايد...
شنبه، 6 فروردين 1390
تو را در ره خراباتي خراب است
تو را در ره خراباتي خراب است شاعر : عطار گر آنجا خانه‌اي گيري صواب است تو را در ره خراباتي خراب است که خلق عالم...
شنبه، 6 فروردين 1390
عزيزا هر دو عالم سايه‌ي توست
عزيزا هر دو عالم سايه‌ي توست شاعر : عطار بهشت و دوزخ از پيرايه‌ي توست عزيزا هر دو عالم سايه‌ي توست شه از روي...
شنبه، 6 فروردين 1390
خطا گفتم مگر مشک ختاست او
خطا گفتم مگر مشک ختاست او شاعر : عطار که در پيرامن بدر منير است خطا گفتم مگر مشک ختاست او که کمتر خط پيشش عقل...
شنبه، 6 فروردين 1390
در عشق قرار بي‌قراري است
در عشق قرار بي‌قراري است شاعر : عطار بدنامي عشق نام‌داري است در عشق قرار بي‌قراري است مشمر که شمار بي‌شماري است...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا دل من راه جانان بازيافت
تا دل من راه جانان بازيافت شاعر : عطار گوهري در پرده‌ي جان بازيافت تا دل من راه جانان بازيافت خويش را گم کرد...
شنبه، 6 فروردين 1390
عشق تو پرده، صد هزار نهاد
عشق تو پرده، صد هزار نهاد شاعر : عطار پرده در پرده بي شمار نهاد عشق تو پرده، صد هزار نهاد گه نهان و گه آشکار...
شنبه، 6 فروردين 1390
گر آه کنم زبان بسوزد
گر آه کنم زبان بسوزد شاعر : عطار بگذر ز زبان جهان بسوزد گر آه کنم زبان بسوزد مي‌ترسم از آن که جان بسوزد زين...
شنبه، 6 فروردين 1390
پير ما وقت سحر بيدار شد
پير ما وقت سحر بيدار شد شاعر : عطار از در مسجد بر خمار شد پير ما وقت سحر بيدار شد در ميان حلقه‌ي زنار شد از...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که در راه حقيقت از حقيقت بي‌نشان شد
هر که در راه حقيقت از حقيقت بي‌نشان شد شاعر : عطار مقتداي عالم آمد پيشواي انس و جان شد هر که در راه حقيقت از حقيقت...
شنبه، 6 فروردين 1390
چه دانستم که اين درياي بي پايان چنين باشد
چه دانستم که اين درياي بي پايان چنين باشد شاعر : عطار بخارش آسمان گردد کف دريا زمين باشد چه دانستم که اين درياي...
شنبه، 6 فروردين 1390
در عشق به سر نخواهم آمد
در عشق به سر نخواهم آمد شاعر : عطار با دامن تر نخواهم آمد در عشق به سر نخواهم آمد با خويش دگر نخواهم آمد بي...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که عزم عشق رويش مي‌کند
هر که عزم عشق رويش مي‌کند شاعر : عطار عشق رويش همچو مويش مي‌کند هر که عزم عشق رويش مي‌کند همچو دزد چار سويش مي‌کند...
شنبه، 6 فروردين 1390
آن روي به جز قمر که آرايد
آن روي به جز قمر که آرايد شاعر : عطار وان لعل به جز شکر که فرسايد آن روي به جز قمر که آرايد چون روي ز زير پرده...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا که گشت اين خيال‌خانه پديد
تا که گشت اين خيال‌خانه پديد شاعر : عطار هر زمان گشت صد بهانه پديد تا که گشت اين خيال‌خانه پديد قصه‌ي سوزن است...
شنبه، 6 فروردين 1390
از پس پرده‌ي دل دوش بديدم رخ يار
از پس پرده‌ي دل دوش بديدم رخ يار شاعر : عطار شدم از دست و برفت از دل من صبر و قرار از پس پرده‌ي دل دوش بديدم رخ...
شنبه، 6 فروردين 1390
يوسف همدان، امام روزگار
يوسف همدان، امام روزگار شاعر : عطار صاحب اسرار جهان، بيناي کار يوسف همدان، امام روزگار ديده ور مي‌بنگرد در هرچ...
شنبه، 6 فروردين 1390
خواجه‌اي از خان و مان آواره شد
خواجه‌اي از خان و مان آواره شد شاعر : عطار وز فقاعي کودکي بي‌چاره شد خواجه‌اي از خان و مان آواره شد گشت سر غوغاي...
شنبه، 6 فروردين 1390
گشت عاشق بر اياز آن مفلسي
گشت عاشق بر اياز آن مفلسي شاعر : عطار اين سخن شد فاش در هر مجلسي گشت عاشق بر اياز آن مفلسي مي‌دويدي آن گداي حق...
شنبه، 6 فروردين 1390
پاسباني بود عاشق گشت زار
پاسباني بود عاشق گشت زار شاعر : عطار روز و شب بي‌خواب بود و بي‌قرار پاسباني بود عاشق گشت زار کاخر اي بي‌خواب...
شنبه، 6 فروردين 1390