گر سير نشد تو را دل از ما
گر سير نشد تو را دل از ما شاعر : عطار يک لحظه مباش غافل از ما گر سير نشد تو را دل از ما ماننده‌ي مرغ بسمل از...
شنبه، 6 فروردين 1390
برقع از ماه برانداز امشب
برقع از ماه برانداز امشب شاعر : عطار ابرش حسن برون تاز امشب برقع از ماه برانداز امشب تا درآيي تو به اعزاز امشب...
شنبه، 6 فروردين 1390
ره عشاق راهي بي‌کنار است
ره عشاق راهي بي‌کنار است شاعر : عطار ازين ره دور اگر جانت به کار است ره عشاق راهي بي‌کنار است که يک جان را عوض...
شنبه، 6 فروردين 1390
چشم خوشش مست نيست ليک چو مستان خوش است
چشم خوشش مست نيست ليک چو مستان خوش است شاعر : عطار خوشي چشمش از آنست کين همه دستان خوش است چشم خوشش مست نيست ليک...
شنبه، 6 فروردين 1390
درج لعلت دلگشاي مردم است
درج لعلت دلگشاي مردم است شاعر : عطار عکس ماهت رهنماي انجم است درج لعلت دلگشاي مردم است راستي نه مردمي نه مردم...
شنبه، 6 فروردين 1390
همه عالم خروش و جوش از آن است
همه عالم خروش و جوش از آن است شاعر : عطار که معشوقي چنين پيدا، نهان است همه عالم خروش و جوش از آن است ز هر يک...
شنبه، 6 فروردين 1390
عشق تو ز اختيار بيرون است
عشق تو ز اختيار بيرون است شاعر : عطار وصل تو ز انتظار بيرون است عشق تو ز اختيار بيرون است چون کار تو از قرار...
شنبه، 6 فروردين 1390
عشق را اندر دو عالم هيچ پذرفتار نيست
عشق را اندر دو عالم هيچ پذرفتار نيست شاعر : عطار چون گذشتي از دو عالم هيچکس را بار نيست عشق را اندر دو عالم هيچ...
شنبه، 6 فروردين 1390
آفتاب رخ تو پنهان نيست
آفتاب رخ تو پنهان نيست شاعر : عطار ليک هر ديده محرم آن نيست آفتاب رخ تو پنهان نيست پيش خورشيد پاي‌کوبان نيست...
شنبه، 6 فروردين 1390
خال مشکين بر گلستان مي زني
خال مشکين بر گلستان مي زني شاعر : عطار دل همي سوزي و بر جان مي زني خال مشکين بر گلستان مي زني هر زمان فال دگرسان...
شنبه، 6 فروردين 1390
ندارد درد من درمان دريغا
ندارد درد من درمان دريغا شاعر : عطار بماندم بي سر و سامان دريغا ندارد درد من درمان دريغا که مي‌گردند سرگردان...
شنبه، 6 فروردين 1390
پيش جمع آمد هماي سايه بخش
پيش جمع آمد هماي سايه بخش شاعر : عطار خسروان را ظل او سرمايه بخش پيش جمع آمد هماي سايه بخش کز همه در همت افزون...
شنبه، 6 فروردين 1390
کرده بود آن مرد بسياري گناه
کرده بود آن مرد بسياري گناه شاعر : عطار توبه کرد از شرم، بازآمد به راه کرده بود آن مرد بسياري گناه توبه بشکست...
شنبه، 6 فروردين 1390
پاک ديني گفت مشتي حيله‌جوي
پاک ديني گفت مشتي حيله‌جوي شاعر : عطار مرد را در نزع گردانند روي پاک ديني گفت مشتي حيله‌جوي روي گردانيده بايستي...
شنبه، 6 فروردين 1390
راه بيني بود بس عالي نفس
راه بيني بود بس عالي نفس شاعر : عطار هرگز او شربت نخورد از دست کس راه بيني بود بس عالي نفس چون به شربت نيست هرگز...
شنبه، 6 فروردين 1390
چون فرو آيي به وادي طلب
چون فرو آيي به وادي طلب شاعر : عطار پيشت آيد هر زماني صدتعب چون فرو آيي به وادي طلب طوطي گردون، مگس اينجا بود...
شنبه، 6 فروردين 1390
يوسف همدان، امام روزگار
يوسف همدان، امام روزگار شاعر : عطار صاحب اسرار جهان، بيناي کار يوسف همدان، امام روزگار ديده ور مي‌بنگرد در هرچ...
شنبه، 6 فروردين 1390
خواجه‌اي از خان و مان آواره شد
خواجه‌اي از خان و مان آواره شد شاعر : عطار وز فقاعي کودکي بي‌چاره شد خواجه‌اي از خان و مان آواره شد گشت سر غوغاي...
شنبه، 6 فروردين 1390
گشت عاشق بر اياز آن مفلسي
گشت عاشق بر اياز آن مفلسي شاعر : عطار اين سخن شد فاش در هر مجلسي گشت عاشق بر اياز آن مفلسي مي‌دويدي آن گداي حق...
شنبه، 6 فروردين 1390
پاسباني بود عاشق گشت زار
پاسباني بود عاشق گشت زار شاعر : عطار روز و شب بي‌خواب بود و بي‌قرار پاسباني بود عاشق گشت زار کاخر اي بي‌خواب...
شنبه، 6 فروردين 1390