عشق جمال جانان درياي آتشين است
عشق جمال جانان درياي آتشين است شاعر : عطار گر عاشقي بسوزي زيرا که راه اين است عشق جمال جانان درياي آتشين است ...
شنبه، 6 فروردين 1390
خوب رويي شگرف گفتاري
خوب رويي شگرف گفتاري شاعر : عطار که به صورت فرشته آيين است خوب رويي شگرف گفتاري طره‌اش مشک عنبرآگين است آن...
شنبه، 6 فروردين 1390
بت ترساي من مست شبانه است
بت ترساي من مست شبانه است شاعر : عطار چه شور است اين کزان بت در زمانه است بت ترساي من مست شبانه است ز هر موييش...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که درين ديرخانه مرد يگانه است
هر که درين ديرخانه مرد يگانه است شاعر : عطار تا به دم صور مست درد مغانه است هر که درين ديرخانه مرد يگانه است ...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي به وصفت گمشده هرجان که هست
اي به وصفت گمشده هرجان که هست شاعر : عطار جان تنها نه خرد چندان که هست اي به وصفت گمشده هرجان که هست تا ابد فارغ...
شنبه، 6 فروردين 1390
خراباتي است پر رندان سرمست
خراباتي است پر رندان سرمست شاعر : عطار ز سر مستي همه نه نيست و نه هست خراباتي است پر رندان سرمست برآورده همه...
شنبه، 6 فروردين 1390
از ناز برکشيده کله گوشه‌ي بلي
از ناز برکشيده کله گوشه‌ي بلي شاعر : عطار در گوش کرده حلقه معشوقه‌ي الست از ناز برکشيده کله گوشه‌ي بلي گاهي ز...
شنبه، 6 فروردين 1390
بي تو از صد شاديم يک غم به است
بي تو از صد شاديم يک غم به است شاعر : عطار با تو يک زخمم ز صد مرهم به است بي تو از صد شاديم يک غم به است چون...
شنبه، 6 فروردين 1390
نور ايمان از بياض روي اوست
نور ايمان از بياض روي اوست شاعر : عطار ظلمت کفر از سر يک موي اوست نور ايمان از بياض روي اوست پرده‌اي در آفتاب...
شنبه، 6 فروردين 1390
شمع رويت را دلم پروانه‌اي است
شمع رويت را دلم پروانه‌اي است شاعر : عطار ليک عقل از عشق چون بيگانه‌اي است شمع رويت را دلم پروانه‌اي است جان...
شنبه، 6 فروردين 1390
گر جمله تويي همه جهان چيست
گر جمله تويي همه جهان چيست شاعر : عطار ور هيچ نيم من اين فغان چيست گر جمله تويي همه جهان چيست و آن چيست که غير...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي دلشده دلرباي من کيست
اي دلشده دلرباي من کيست شاعر : عطار از جاي شدم به جاي من کيست اي دلشده دلرباي من کيست واگه نه که آشناي من کيست...
شنبه، 6 فروردين 1390
در عشق قرار بي‌قراري است
در عشق قرار بي‌قراري است شاعر : عطار بدنامي عشق نام‌داري است در عشق قرار بي‌قراري است مشمر که شمار بي‌شماري است...
شنبه، 6 فروردين 1390
طريق عشق جانا بي بلا نيست
طريق عشق جانا بي بلا نيست شاعر : عطار زماني بي بلا بودن روا نيست طريق عشق جانا بي بلا نيست چو تير از شست او باشد...
شنبه، 6 فروردين 1390
سخن عشق جز اشارت نيست
سخن عشق جز اشارت نيست شاعر : عطار عشق در بند استعارت نيست سخن عشق جز اشارت نيست عقل را ذره‌اي بصارت نيست دل...
شنبه، 6 فروردين 1390
عشق را اندر دو عالم هيچ پذرفتار نيست
عشق را اندر دو عالم هيچ پذرفتار نيست شاعر : عطار چون گذشتي از دو عالم هيچکس را بار نيست عشق را اندر دو عالم هيچ...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که درين درد گرفتار نيست
هر که درين درد گرفتار نيست شاعر : عطار يک نفسش در دو جهان کار نيست هر که درين درد گرفتار نيست ديده‌ي او محرم...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل بگسل از جهان که جهان پايدار نيست
دل بگسل از جهان که جهان پايدار نيست شاعر : عطار واثق مشو به او که به عهد استوار نيست دل بگسل از جهان که جهان پايدار...
شنبه، 6 فروردين 1390
از تو کارم همچو زر بايست نيست
از تو کارم همچو زر بايست نيست شاعر : عطار وز وصال تو خبر بايست نيست از تو کارم همچو زر بايست نيست با وصالت به...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي دل ز جان در آي که جانان پديد نيست
اي دل ز جان در آي که جانان پديد نيست شاعر : عطار با درد او بساز که درمان پديد نيست اي دل ز جان در آي که جانان پديد...
شنبه، 6 فروردين 1390