باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را شاعر : سنايي غزنوي باز بر خورشيد پوش آن جوشن شمشاد را باز بر عاشق فروش آن سوسن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مي ده اي ساقي که مي به درد عشق آميز را
مي ده اي ساقي که مي به درد عشق آميز را شاعر : سنايي غزنوي زنده کن در مي پرستي سنت پرويز را مي ده اي ساقي که مي به...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا خيال آن بت قصاب در چشم منست
تا خيال آن بت قصاب در چشم منست شاعر : سنايي غزنوي زين سبب چشمم هميشه همچو رويش روشن است تا خيال آن بت قصاب در چشم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا سوي خرابات شد آن شاه خرابات
تا سوي خرابات شد آن شاه خرابات شاعر : سنايي غزنوي همواره منم معتکف راه خرابات تا سوي خرابات شد آن شاه خرابات ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
نخواهم من طريق و راه طامات
نخواهم من طريق و راه طامات شاعر : سنايي غزنوي مرا مي بايد و مسکن خرابات نخواهم من طريق و راه طامات گهي با جام...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي سنايي خواجگي در عشق جانان شرط نيست
اي سنايي خواجگي در عشق جانان شرط نيست شاعر : سنايي غزنوي جان اسير عشق گشته دل به کيوان شرط نيست اي سنايي خواجگي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ما را ز مه عشق تو سالي دگر آمد
ما را ز مه عشق تو سالي دگر آمد شاعر : سنايي غزنوي دور از ره هجر تو وصالي دگر آمد ما را ز مه عشق تو سالي دگر آمد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چون دو زلفين تو کمند بود
چون دو زلفين تو کمند بود شاعر : سنايي غزنوي شايد ار دل اسير بند بود چون دو زلفين تو کمند بود آخر اين صبر نيز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر که در کوي خرابات مرا بار دهد
هر که در کوي خرابات مرا بار دهد شاعر : سنايي غزنوي به کمال و کرمش جان من اقرار دهد هر که در کوي خرابات مرا بار دهد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي کرده دلم سوخته‌ي درد جدايي
اي کرده دلم سوخته‌ي درد جدايي شاعر : سنايي غزنوي از محنت تو نيست مرا روي رهايي اي کرده دلم سوخته‌ي درد جدايي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يار اگر در کار من بيمار ازين به داشتي
يار اگر در کار من بيمار ازين به داشتي شاعر : سنايي غزنوي کار اين دلخسته را بسيار ازين به داشتي يار اگر در کار من...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي
اي پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمي شاعر : سنايي غزنوي گاه عشرت پيش تو بر دست ساغر دارمي اي پسر گونه ز عشقت دست بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي در دل مشتاقان از عشق تو بستانها
اي در دل مشتاقان از عشق تو بستانها شاعر : سنايي غزنوي وز حجت بي‌چوني در صنع تو برهانها اي در دل مشتاقان از عشق تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آراست جهاندار دگرباره جهان را
آراست جهاندار دگرباره جهان را شاعر : سنايي غزنوي چو خلد برين کرد، زمين را و زمان را آراست جهاندار دگرباره جهان را...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سنايي کنون با ضيا و سناست
سنايي کنون با ضيا و سناست شاعر : سنايي غزنوي که بر وي ز سلطان سنت ثناست سنايي کنون با ضيا و سناست همه تهنيت مرحبا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
روزي که جان من ز فراقش بلا کشد
روزي که جان من ز فراقش بلا کشد شاعر : سنايي غزنوي آنروز عرش غاشيه‌ي کبريا شد روزي که جان من ز فراقش بلا کشد اين...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي ذات تو ناشده مصور
اي ذات تو ناشده مصور شاعر : سنايي غزنوي اثبات تو کرده عقل باور اي ذات تو ناشده مصور ذات تو ز جنس و نوع برتر ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بس کنيد آخر محال اي جملگي اصحاب مال
بس کنيد آخر محال اي جملگي اصحاب مال شاعر : سنايي غزنوي در مکان آتش زنيد اي طايفه‌ي ارباب حال بس کنيد آخر محال اي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مرا شهابي گر هجو کرد صد خروار
مرا شهابي گر هجو کرد صد خروار شاعر : سنايي غزنوي نيافت خواهد پاسخ ز لفظ من تنگي مرا شهابي گر هجو کرد صد خروار ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تابوت مرا باز کن اي خواجه زماني
تابوت مرا باز کن اي خواجه زماني شاعر : سنايي غزنوي وز صورت ما بين ز رخ دوست نشاني تابوت مرا باز کن اي خواجه زماني...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390