صنما تا بزيم بنده‌ي ديدار توام
صنما تا بزيم بنده‌ي ديدار توام شاعر : سنايي غزنوي بتن و جان و دل ديده خريدار توام صنما تا بزيم بنده‌ي ديدار توام...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بسته‌ي يار قلندر مانده‌ام
بسته‌ي يار قلندر مانده‌ام شاعر : سنايي غزنوي زان دو چشمش مست و کافر مانده‌ام بسته‌ي يار قلندر مانده‌ام من همه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مرد کي گردد به گرد هفت کشور نامور
مرد کي گردد به گرد هفت کشور نامور شاعر : سنايي غزنوي تا بود زين هشت حرف اوصاف دانش بي‌خبر مرد کي گردد به گرد هفت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دهر در شعر نظيريم ندانست وليک
دهر در شعر نظيريم ندانست وليک شاعر : سنايي غزنوي چون ترا ديد درين شغل مرا ديد نظير دهر در شعر نظيريم ندانست وليک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
«انکرالاصوات» خواند اندر نبي «صوت الحمير»
«انکرالاصوات» خواند اندر نبي «صوت الحمير» شاعر : سنايي غزنوي در نعيم خلق خود را خوش سخن کن چون طبيب «انکرالاصوات»...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
در کف خذلان و ذل فتح و ظفر گشتي اسير
در کف خذلان و ذل فتح و ظفر گشتي اسير شاعر : سنايي غزنوي گر نبودي هر دو را اقبال خواجه دستگير در کف خذلان و ذل فتح...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي دل به کوي فقر زماني قرار گير
اي دل به کوي فقر زماني قرار گير شاعر : سنايي غزنوي بيکار چند باشي دنبال کار گير اي دل به کوي فقر زماني قرار گير...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
وارهان اين عزيز مهمان را
وارهان اين عزيز مهمان را شاعر : سنايي غزنوي زين همه در دو داغ و رنج و گداز وارهان اين عزيز مهمان را پيش از آن...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
درگه خلق همه زرق و فريبست و هوس
درگه خلق همه زرق و فريبست و هوس شاعر : سنايي غزنوي کار درگاه خداوند جهان دارد و بس درگه خلق همه زرق و فريبست و هوس...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به آب ماند يار مرا صفات و صفاش
به آب ماند يار مرا صفات و صفاش شاعر : سنايي غزنوي که روي خويش ببيني چو بنگري بقفاش به آب ماند يار مرا صفات و صفاش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي جوان زير چرخ پير مباش
اي جوان زير چرخ پير مباش شاعر : سنايي غزنوي يا ز دورانش در نفير مباش اي جوان زير چرخ پير مباش ورنه با ويل و واي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مست گشتم ز لطف دشنامش
مست گشتم ز لطف دشنامش شاعر : سنايي غزنوي يارب آن مي بهست يا جامش مست گشتم ز لطف دشنامش حسنش نام و روي هم نامش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ذات عشق ازلي را چون مي‌آمد گهرش
ذات عشق ازلي را چون مي‌آمد گهرش شاعر : سنايي غزنوي چون شود پير تو آن روز جوان‌تر شمرش ذات عشق ازلي را چون مي‌آمد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي به آرام تو زمين را سنگ
اي به آرام تو زمين را سنگ شاعر : سنايي غزنوي وي به اقبال تو زمان را ننگ اي به آرام تو زمين را سنگ باد پيماي و...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي سنايي نشود کار تو امروز چو چنگ
اي سنايي نشود کار تو امروز چو چنگ شاعر : سنايي غزنوي تا به خدمت نشوي و نکني قامت چنگ اي سنايي نشود کار تو امروز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
بس کنيد آخر محال اي جملگي اصحاب مال
بس کنيد آخر محال اي جملگي اصحاب مال شاعر : سنايي غزنوي در مکان آتش زنيد اي طايفه‌ي ارباب حال بس کنيد آخر محال اي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مقدسي که قديمست از صفات کمال
مقدسي که قديمست از صفات کمال شاعر : سنايي غزنوي منزهي که جليل ست بر نعوت جلال مقدسي که قديمست از صفات کمال بعز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي گرفتار نياز و آز و حرص و حقد و مال
اي گرفتار نياز و آز و حرص و حقد و مال شاعر : سنايي غزنوي ز امتحان نفس حسي چند باشي در وبال اي گرفتار نياز و آز و...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي حل شده از علم تو صد گونه مسائل
اي حل شده از علم تو صد گونه مسائل شاعر : سنايي غزنوي وي به شده از دست تو صد علت هايل اي حل شده از علم تو صد گونه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ز باده بده ساقيا زود دادم
ز باده بده ساقيا زود دادم شاعر : سنايي غزنوي که من خرمت خويش بر باد دادم ز باده بده ساقيا زود دادم نيايد بجز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390