من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را
من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را شاعر : سعدي وين دلاويزي و دلبندي نباشد موي را من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند
خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند شاعر : سعدي به کسان درد فرستند و دوا نيز کنند خوبرويان جفاپيشه وفا نيز کنند صيد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر کنم در سر وفات سري
گر کنم در سر وفات سري شاعر : سعدي سهل باشد زيان مختصري گر کنم در سر وفات سري صبر کن تا ببينمت نظري اي که قصد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هرگز اين صورت کند صورتگري
هرگز اين صورت کند صورتگري شاعر : سعدي يا چنين شاهد بود در کشوري هرگز اين صورت کند صورتگري ماه رخساري ملايک منظري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر نوبتم که در نظر اي ماه بگذري
هر نوبتم که در نظر اي ماه بگذري شاعر : سعدي بار دوم ز بار نخستين نکوتري هر نوبتم که در نظر اي ماه بگذري بسيار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن
اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن شاعر : سعدي مرهم به دست و ما را مجروح مي‌گذاري اي گنج نوشدارو با خستگان نگه کن ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خبر از عيش ندارد که ندارد ياري
خبر از عيش ندارد که ندارد ياري شاعر : سعدي دل نخوانند که صيدش نکند دلداري خبر از عيش ندارد که ندارد ياري تا دگر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاري
خوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاري شاعر : سعدي مهربانان روي بر هم وز حسودان برکناري خوش بود ياري و ياري بر کنار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري
دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري شاعر : سعدي و گر نه فتنه نديدي به خواب بيداري دو چشم مست تو برداشت رسم هشياري ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
طبيبي پري چهره در مرو بود
طبيبي پري چهره در مرو بود شاعر : سعدي که در باغ دل قامتش سرو بود طبيبي پري چهره در مرو بود نه از چشم بيمار خويشش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به شهري در از شام غوغا فتاد
به شهري در از شام غوغا فتاد شاعر : سعدي گرفتند پيري مبارک نهاد به شهري در از شام غوغا فتاد چو قيدش نهادند بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي را چو من دل به دست کسي
يکي را چو من دل به دست کسي شاعر : سعدي گرو بود و مي‌برد خواري بسي يکي را چو من دل به دست کسي به دف بر زدندش به...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اگر مرد عشقي کم خويش گير
اگر مرد عشقي کم خويش گير شاعر : سعدي وگرنه ره عافيت پيش گير اگر مرد عشقي کم خويش گير که باقي شوي گر هلاکت کند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شکر لب جواني ني آموختي
شکر لب جواني ني آموختي شاعر : سعدي که دلها در آتش چو ني سوختي شکر لب جواني ني آموختي به تندي و آتش در آن ني زدي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کسي گفت پروانه را کاي حقير
کسي گفت پروانه را کاي حقير شاعر : سعدي برو دوستي در خور خويش گير کسي گفت پروانه را کاي حقير تو و مهر شمع از کجا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شبي ياد دارم که چشمم نخفت
شبي ياد دارم که چشمم نخفت شاعر : سعدي شنيدم که پروانه با شمع گفت شبي ياد دارم که چشمم نخفت تو را گريه و سوز باري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ز خاک آفريدت خداوند پاک
ز خاک آفريدت خداوند پاک شاعر : سعدي پس اي بنده افتادگي کن چو خاک ز خاک آفريدت خداوند پاک ز خاک آفريدندت آتش مباش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي قطره باران ز ابري چکيد
يکي قطره باران ز ابري چکيد شاعر : سعدي خجل شد چو پنهاي دريا بديد يکي قطره باران ز ابري چکيد گر او هست حقا که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
جواني خردمند پاکيزه بوم
جواني خردمند پاکيزه بوم شاعر : سعدي ز دريا برآمد به در بند روم جواني خردمند پاکيزه بوم نهادند رختش به جايي عزيز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شنيدم که وقتي سحرگاه عيد
شنيدم که وقتي سحرگاه عيد شاعر : سعدي ز گرمابه آمد برون با يزيد شنيدم که وقتي سحرگاه عيد فرو ريختند از سرايي به...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390