همچو بالات بگويم سخني راست ترا
همچو بالات بگويم سخني راست ترا شاعر : خواجوي کرماني راستي را چه بلائيست که بالاست ترا همچو بالات بگويم سخني راست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي بناوک زده چشم تو يک اندازانرا
اي بناوک زده چشم تو يک اندازانرا شاعر : خواجوي کرماني کشته افعي تو در حلقه فسون سازانرا اي بناوک زده چشم تو يک اندازانرا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي جان من بياد لبت تشنه بر شراب
اي جان من بياد لبت تشنه بر شراب شاعر : خواجوي کرماني هر دم بجام لعل لبت تشنه‌تر شراب اي جان من بياد لبت تشنه بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر بخونم بخط خويش برات آوردي
گر بخونم بخط خويش برات آوردي شاعر : خواجوي کرماني نکشم سر ز خطت زانک بوجهست برات گر بخونم بخط خويش برات آوردي ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
پيش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات
پيش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات شاعر : خواجوي کرماني در وفايت جان ببازم تا کجا يابم وفات پيش اسبت رخ نهم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هيچ مي‌داني چرا اشکم ز چشم افتاده است
هيچ مي‌داني چرا اشکم ز چشم افتاده است شاعر : خواجوي کرماني زانک پيش هرکسي راز دلم بگشاده است هيچ مي‌داني چرا اشکم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
نعلم نگر نهاده برآتش که عنبرست
نعلم نگر نهاده برآتش که عنبرست شاعر : خواجوي کرماني وز طره طوق کرده که از مشک چنبرست نعلم نگر نهاده برآتش که عنبرست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سحر بگوش صبوحي کشان باده‌پرست
سحر بگوش صبوحي کشان باده‌پرست شاعر : خواجوي کرماني خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست سحر بگوش صبوحي کشان باده‌پرست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي لبت باده‌فروش و دل من باده‌پرست
اي لبت باده‌فروش و دل من باده‌پرست شاعر : خواجوي کرماني جانم از جام مي عشق تو ديوانه و مست اي لبت باده‌فروش و دل...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
در شب زلف تو مهتابي خوشست
در شب زلف تو مهتابي خوشست شاعر : خواجوي کرماني در لب لعل تو جلايي خوشست در شب زلف تو مهتابي خوشست طاق ابروي تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد
چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد شاعر : خواجوي کرماني آشوب در نهاد من ناتوان نهاد چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
عشق آن بت ساکن ميخانه مي‌گرداندم
عشق آن بت ساکن ميخانه مي‌گرداندم شاعر : خواجوي کرماني جان غمگين در پي جانانه مي‌گرداندم عشق آن بت ساکن ميخانه مي‌گرداندم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
نشان روي تو جستم به هر کجا که رسيدم
نشان روي تو جستم به هر کجا که رسيدم شاعر : خواجوي کرماني ز مهر در تو نشاني نديدم و نشنيدم نشان روي تو جستم به هر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ما دلي ايثار او کرديم و جاني يافتيم
ما دلي ايثار او کرديم و جاني يافتيم شاعر : خواجوي کرماني گوهري در پايش افکنديم و کاني يافتيم ما دلي ايثار او کرديم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آنکه لعلش عين آب زندگاني يافتيم
آنکه لعلش عين آب زندگاني يافتيم شاعر : خواجوي کرماني در رهش مردن حيات جاوداني يافتيم آنکه لعلش عين آب زندگاني يافتيم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خيزيد اي ميخوارگان تا خيمه بر گردون زنيم
خيزيد اي ميخوارگان تا خيمه بر گردون زنيم شاعر : خواجوي کرماني ناقوس دير عشق را بر چرخ بوقلمون زنيم خيزيد اي ميخوارگان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي لبت خنده بر شراب زده
اي لبت خنده بر شراب زده شاعر : خواجوي کرماني چشم من بر رهت گلاب زده اي لبت خنده بر شراب زده طعنه بر ابر و آفتاب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زهي ربوده خيال تو خوابم از ديده
زهي ربوده خيال تو خوابم از ديده شاعر : خواجوي کرماني گشوده آتش مهر تو آبم از ديده زهي ربوده خيال تو خوابم از ديده...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي
چو چشم مست تو با خواب مي‌کند بازي شاعر : خواجوي کرماني دو چشم من همه با آب مي‌کند بازي چو چشم مست تو با خواب مي‌کند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کامت اينست که هر لحظه ز پيشم راني
کامت اينست که هر لحظه ز پيشم راني شاعر : خواجوي کرماني وردت اينست که بيگانه‌ي خويشم خواني کامت اينست که هر لحظه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390