نویسنده: یونس فرهمند
یکی از مهمترین وظایف حکومت برقراری نظم و امنیت بود؛ از اینرو، سلاطین برای دستیابی بدین مهم از تشکیلات شرطه بهره میگرفتند. در این دوره همچون ادوار گذشته شرط وظیفه داشت از یک سو، تمهیدات لازم جهت رسیدگی به کشف جرائم اتخاذ کند و از سویی دیگر، پس از محاکمه از سوی قاضی، به اجرای احکام و مجازاتها مبادرت ورزد. (1) نظر به نقش صاحب شرطه در تأمین امنیت شهر، ابوالحسن و ابوعنان مرینی پیوسته میکوشیدند تا این منصب را به افراد معتمد خویش بسپارند؛ به عنوان نمونه هنگامی که ابوالحسن عزم تصرف افریقیه داشت نوهاش، منصوربن امیر مالک را امارت مغرب اقصی و سلیمان بن یرزیکن را صاحب شرطگی فاس داد تا بدین وسیله از شورشهای احتمالی مصون بماند. نظر به اهمیت این منصب در اجرای احکام، چنانکه ابن خلدون تصرح کرده است در دوره او، مرینیان منصب شرطه را به موالی و خواص خود واگذار میکردند (2) و متولی آن را صاحب شرطه میخواندند. (3) قرائتی قوی در دست است که نظام شرطه در این دوره به دو بخش صاحب شرطه عالی و محلی تقسیم میشد. (4) منصب نخست به علت اهمیتی که داشت اغلب برعهده حاجب دربار گذاشته میشد تا علاوه بر هماهنگیهای لازم، در بازیابی سیاستمداران به دربار و اجرای اوامر سلطانی و اعمال مجازاتهای صادره از سوی وی مشارکت کند و هم در نگهداری زندانیان خاص، سلطان را یاری کند. (5) با این همه، امور مربوط به نظم عمومی شهر و تأمین امنیت تجار و کالای تجاری آنان در شب، بر عهده صاحب شرطههای محلی بود که آنان را «بیاته» (6) میخواندند. (7)
ابن مرزوق طی گزارشی که در خصوص عدالت قضایی ابوالحسن مرینی به دست داده، جزئیات تازهای از نقش و جایگاه اصحاب شرطه در امور قضایی آشکار کرده است. در این گزارش اشاره شد که صاحب شرطه فاس از اختلاس یا سوء استفاده مالی فردی به نام ابن بشیل که به یکباره داراییهای او زیاد شده بود، به سلطان گزارش داد. (8) از اینرو، اتهام وی به همراه مستندات مربوطه در پیشگاه ابوالحسن خوانده شد و پس از بررسی، سلطان به برائت وی رأی داد و به صاحب شرطه فاس نوشت تا دست از تعقیب وی بردارد. (9) از این گزارش به درستی میتوان دریافت که صاحب شرطه در مقام بازپرس، جهت کشف جرم، به بررسی و جمعآوری اسناد و مدارک و گزارش آن به سلطان مبادرت میکرده است.
به نظر میرسد صاحب شرطه و منصوبانش از هر موقعیتی برای تثبیت اوضاع شهر و نیز جایگاه خویش نزد سلطان استفاده میکردند. نمیری مراسم بازگشت ابوعنان به فاس را به صورت مفصل، اما مبهم وصف و تأکید کرده است که پیش از ورود ابوعنان به شهر، منصبداران و از همه مهمتر صاحب شرطه وی که سعیدبن ابراهیم بن خزر نام داشت، ملبس به لباس جنگی با اسبان و خادمان سلاحدار به پیشوازش رفته و از او استقبال کرده است. (10)
نظر به نقش صاحب شرطه در تأمین امنیت شهر، ابوالحسن و ابوعنان مرینی پیوسته میکوشیدند تا این منصب را به افراد معتمد خویش بسپارند؛ به عنوان نمونه هنگامی که ابوالحسن عزم تصرف افریقیه داشت نوهاش، منصوربن امیر مالک را امارت مغرب اقصی و سلیمان بن یرزیکن را صاحب شرطگی فاس داد (11) تا بدین وسیله از شورشهای احتمالی مصون بماند. به علاوه، به هنگام سلطه وی بر تونس عامربن محمد، شیخ قبیله هنتانه را که به صورت خاندانی پیوند دیرینی با مرینیان داشتند، صاحب شرطگی تونس داد. (12) حساسیت نقش صاحب شرطگان آن هم در دورهای که حکومت به سبب ماهیت نظامیاش پیوسته با شورشهای داخلی درگیر بود، به آنان فرصت میداد تا با بهرهگیری از موقعیت خویش به جبهه غالب بپیوندند و به مناصب عالیتر دست یابند. مهمترین نمونه آن، پیوستن صاحب شرطه فاس به ابوعنان در نزاع میان وی با برادرزادهاش منصوربن ابی مالک بود که این مهم را میتوان از مهمترین عوامل پیروزی ابوعنان دانست. (13) این خوش خدمتی موجب شد که سلطان پیروز، به صاحب شرطه منصب وزارت دهد. (14)
نمایش پی نوشت ها:
1- ابن خلدون، مقدمه، ج1، ص277.
2- همو، ج1، ص312.
3- همو، ج1، ص311.
4- به گفته ابن خلدون در دوره امویان اندلس، شرطه را به دو بخش بزرگ و کوچک تقسیم میکردند و از نظر حدود وظایف و اختیارات با یکدیگر تفاوت داشتند نک: همو، ج1، ص312.
5- ابن خلدون، ج1، صص 359-360.
6- مأخوذ از بیات و به معنی نگهبانان شب که در زبان عامیانه مغربیها بدین نام خوانده میشدند (ماجی، ص145).
7- ماجی، ص145.
8- ابن مرزوق، 143-144.
9- همان، ص145.
10- نمیری، صص498-499.
11- ابن خلدون، العبر، ج7، ص354.
12- برای بررسی نقش و جایگاه وی در حکومت ابوالحسن مرینی، نک: همو، ج7، صص397-398.
13- همو، ج7، ص369.
14- همان جا.
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.