مسیر جاری :
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15929.jpg)
نشان افتخار
روزی در الجزایر به عزم شکار به دشت «شلیف» واقع در چند فرسخی شهر «اورلئان ویل» رفته بودم. هنگام غروب طوفانی عجیب و سهمناک غافلگیرم کرد. هرچه به...
چهارشنبه، 19 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15928.jpg)
کاروانسرا
نمیدانید اولین دفعه که کاروانسرایی را در الجزایر دیدم، چقدر جا خوردم! آخر این اسم بسیار خیالانگیز و شاعرانه است و انسان را به یاد افسانههای...
چهارشنبه، 19 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15927.jpg)
آلزاس! آلزاس!
مسافرتی که چند سال قبل به آلزاس کردم از شیرینترین خاطرات زندگی من است. این سفر به سفرهای بیمزهی امروزی، که معمولاً با راهآهن صورت میگیرد...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15926.jpg)
مرگ شوون
یکی از روزهای گرم تابستان، در آن هنگام که قضایای اسپانیا و آلمان مردم را سخت به خود مشغول ساخته بود، نخستین بار او را در ترن دیدم. با این که...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15925.jpg)
پرچمدار
آن روز یک هنگ از سپاهیان در روی خاکریزهای راهآهن مستقر شده و از نزدیک یعنی از جنگل مجاور آماج تیرهای دشمن واقع شده بود. سربازان از هشتادمتری...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15924.jpg)
کشتی
قبل از جنگ، بر روی رودخانهی «سن» پل زیبای معلقی وجود داشت. این پل از دو ستون سنگی سفید ساخته شده بود که به وسیلهی طنابهای قیراندود به یکدیگر...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15922.jpg)
سرباز وظیفه ناشناس
آن شب «لوری»، استاد آهنگر شهر «سنت ماری اومین»، چندان راضی و خشنود به نظر نمیرسید.
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15923.jpg)
ساعت شهر بوژیوال
ساعت مورد گفتوگوی ما ساخت دورهی امپراتوری دوم بود. و این گونه ساعتها، که از عقیق مخصوص الجزایر ساخته میشد، نقوشی زیبا و جالب داشت و معمولاً...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15921.jpg)
محاصرهی برلن
با دکتر و... در خیابان شانزلیزه قدم میزدیم... فرورفتگیهای پیادهرو و سوراخهایی که بر روی دیوارها دیده میشد، یادگار توپها و گلولههای دوران...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15920.jpg)
مادران از خاطرات محاصرهی پاریس
آن روز صبح، به قصد دیدار دوست نقاشم، که با درجهی ستوانی در گروهان «سن» خدمت میکرد، به تپهی «والرین» رفته بودم. اتفاقاً روز کشیک آن جوان شریف...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15919.jpg)
بچه جاسوس
این بچه پاریسی آن قدر لاغر و مردنی بود که سنش را بآسانی نمیشد حدس زد. به هر صورت، سنش بین ده تا پانزده سال بود. مادر نداشت و پدرش، که سابقاً...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15918.jpg)
آخرین درس
آن روز برای رفتن به مدرسه خیلی تأخیر کرده بودم و میترسیدم مورد مؤاخذه و توبیخ قرار گیرم. بخصوص که میدانستم آموزگار ما آقای «هامل» دربارهی...
سهشنبه، 18 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15329.jpg)
چشمهی جوانی
هیزم شکنی بود بسیار پیر و فرسوده. زنش نیز چون او پیر بود. پیرمرد یوشیدا نام داشت و پیرزن فومی.
دوشنبه، 17 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15328.jpg)
ابتکار مردی میخواره
پزشک شیگا به همسر تاکاماتسو گفت: «هرگاه شوهر شما از نوشیدن ساکی خودداری نکند، بیگمان عمرش چندان دوامی نخواهد داشت!»
دوشنبه، 17 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15327.jpg)
آیینه
کیمیکو یا کیمی کوچک تصویر زنده یا مینیاتور مادرش هیدنو بود. همان رخسار کشیده، پیشانی بلند، پوست شفاف، زلف مشگین، چشمان بادامی، مژگان برگشته و...
دوشنبه، 17 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15325.jpg)
ریهی بازرگان یکی از یاران چهل و هفت رونین
ریهی بازرگان آرزو میکرد که کاش سامورایی سرافرازی بود و دو شمشیر به کمر میبست. تأسف بسیار میخورد که وضع و موقعیت خانوادگی او را ناگزیر کرده...
دوشنبه، 17 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15326.jpg)
حقشناسی روباه
روباهی بود کیتسون نام، جوان و زیبا، دارای پوزهای کشیده، گوشهایی پهن و نوک تیز؛ دمی دراز و انبوه و پشمی سفید و با شکوه.
دوشنبه، 17 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15324.jpg)
رونین هارا و مادرش
سامورایی هارا پس از دو سال غیبت به خانمان خود بازگشت. ورود او جنبوجوشی سرورانگیز در خانهاش به پا کرد.
دوشنبه، 17 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15303.jpg)
دختر اسیر
«دو زرد و یک سرخ، دو سبز و سپس دو سرخ! ای رشتههای زوزورو در بافتی بسیار ریز به هم درآمیزند!» میالی بوریایی به رنگهای رخشان میبافت و این شعر...
سهشنبه، 11 خرداد 1395
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15302.jpg)
آب مانانگارز
دنگ! دنگ! دو دسته هاون بزرگ به آهنگی موزون یکی پس از دیگری فرود میآمد.
دسته هاونی که رازانی به دست داشت میگفت: «دنگ! ...» و دسته هاونی که...
سهشنبه، 11 خرداد 1395
گروه بندی
برگزیده ها
تازه های مقالات
عنوان جدید کلاهبرداری با موضوع همستر کامبت
همستری که شما را به آرزویتان میرساند!
اپلیکیشن تلگرام با چه هدفی بازی همستر را راهاندازی کرد؟
تاثیر بازی همستر به شبکه برق کشور
کلیک کن، پولدارشو!
از تفاوت بازی های «همستر کمبات»، «نات کوین » به چه میزان با خبر هستید؟
نظر پلیس فتا درباره بازی همستر
با همستر ثروتمند شوید!
بحران اقتصادی و ارتباط آن با اقبال به بازی همستر
انتخابات حماسه سبز حضور
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
علم پشت پرده رنگ حنا
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
متن زیارت عاشورا با خط درشت به همراه ترجمه + صوت
اسامی پسرانه زیبا و باکلاس
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل
نحوه خواندن نماز والدین
سمبل پرندگان و معانی آنها
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان