اگر تو برفکني در ميان شهر نقاب
اگر تو برفکني در ميان شهر نقاب شاعر : سعدي هزار ممن مخلص درافکني به عقاب اگر تو برفکني در ميان شهر نقاب بدين...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ما را همه شب نمي‌برد خواب
ما را همه شب نمي‌برد خواب شاعر : سعدي اي خفته روزگار درياب ما را همه شب نمي‌برد خواب وز حله به کوفه مي‌رود آب...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ماه رويا روي خوب از من متاب
ماه رويا روي خوب از من متاب شاعر : سعدي بي خطا کشتن چه مي‌بيني صواب ماه رويا روي خوب از من متاب وين نپندارم که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سرمست درآمد از خرابات
سرمست درآمد از خرابات شاعر : سعدي با عقل خراب در مناجات سرمست درآمد از خرابات و آتش زده در لباس طامات بر خاک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر که شيريني فروشد مشتري بر وي بجوشد
هر که شيريني فروشد مشتري بر وي بجوشد شاعر : سعدي يا مگس را پر ببندد يا عسل را سر بپوشد هر که شيريني فروشد مشتري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دوش بي روي تو آتش به سرم بر مي‌شد
دوش بي روي تو آتش به سرم بر مي‌شد شاعر : سعدي و آبي از ديده مي‌آمد که زمين تر مي‌شد دوش بي روي تو آتش به سرم بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد
سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد شاعر : سعدي غلغل ز گل و لاله به يک بار برآمد سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد زين...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ساعتي کز درم آن سرو روان بازآمد
ساعتي کز درم آن سرو روان بازآمد شاعر : سعدي راست گويي به تن مرده روان بازآمد ساعتي کز درم آن سرو روان بازآمد ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
پروانه نمي‌شکيبد از دور
پروانه نمي‌شکيبد از دور شاعر : سعدي ور قصد کند بسوزدش نور پروانه نمي‌شکيبد از دور صاحب نظران به عشق منظور ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آن کيست که مي‌رود به نخجير
آن کيست که مي‌رود به نخجير شاعر : سعدي پاي دل دوستان به زنجير آن کيست که مي‌رود به نخجير همسايه لعبتان کشمير...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
از همه باشد به حقيقت گزير
از همه باشد به حقيقت گزير شاعر : سعدي وز تو نباشد که نداري نظير از همه باشد به حقيقت گزير دعوت منعم نبود بي فقير...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي پسر دلربا وي قمر دلپذير
اي پسر دلربا وي قمر دلپذير شاعر : سعدي از همه باشد گريز وز تو نباشد گزير اي پسر دلربا وي قمر دلپذير جاي تصور...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
به خدا اگر بميرم که دل از تو برنگيرم
به خدا اگر بميرم که دل از تو برنگيرم شاعر : سعدي برو اي طبيبم از سر که دوا نمي‌پذيرم به خدا اگر بميرم که دل از تو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر من ز محبتت بميرم
گر من ز محبتت بميرم شاعر : سعدي دامن به قيامتت بگيرم گر من ز محبتت بميرم وز صحبت دوست ناگزيرم از دنيي و آخرت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
من اين طمع نکنم کز تو کام برگيرم
من اين طمع نکنم کز تو کام برگيرم شاعر : سعدي مگر ببينمت از دور و گام برگيرم من اين طمع نکنم کز تو کام برگيرم ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
از تو با مصلحت خويش نمي‌پردازم
از تو با مصلحت خويش نمي‌پردازم شاعر : سعدي همچو پروانه که مي‌سوزم و در پروازم از تو با مصلحت خويش نمي‌پردازم ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مي‌ندانم چکنم چاره من اين دستان را
مي‌ندانم چکنم چاره من اين دستان را شاعر : سعدي تا به دست آورم آن دلبر پردستان را مي‌ندانم چکنم چاره من اين دستان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي مسلمانان فغان زان نرگس جادو فريب
اي مسلمانان فغان زان نرگس جادو فريب شاعر : سعدي کو به يک ره برد از من صبر و آرام و شکيب اي مسلمانان فغان زان نرگس...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
قيامتست سفر کردن از ديار حبيب
قيامتست سفر کردن از ديار حبيب شاعر : سعدي مرا هميشه قضا را قيامتست نصيب قيامتست سفر کردن از ديار حبيب به شب چه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چشم تو طلسم جاودانست
چشم تو طلسم جاودانست شاعر : سعدي يا فتنه‌ي آخرالزمانست چشم تو طلسم جاودانست ديگر به کرشمه در نهانست تا چشم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390