گر ز سر عشق او داري خبر
گر ز سر عشق او داري خبر شاعر : عطار جان بده در عشق و در جانان نگر گر ز سر عشق او داري خبر گر تو هم از عاشقاني...
شنبه، 6 فروردين 1390
باد شمال مي‌وزد، طره‌ي ياسمن نگر
باد شمال مي‌وزد، طره‌ي ياسمن نگر شاعر : عطار وقت سحر ز عشق گل، بلبل نعره زن نگر باد شمال مي‌وزد، طره‌ي ياسمن نگر...
شنبه، 6 فروردين 1390
ساقيا گه جام ده گه جام خور
ساقيا گه جام ده گه جام خور شاعر : عطار گر به معني پخته‌اي مي خام خور ساقيا گه جام ده گه جام خور با بت شيرين سيم‌اندام...
شنبه، 6 فروردين 1390
چو پيشه‌ي تو شيوه و ناز است چه تدبير
چو پيشه‌ي تو شيوه و ناز است چه تدبير شاعر : عطار چون مايه‌ي من درد و نياز است چه تدبير چو پيشه‌ي تو شيوه و ناز است...
شنبه، 6 فروردين 1390
به دريايي در اوفتادم که پايانش نمي‌بينم
به دريايي در اوفتادم که پايانش نمي‌بينم شاعر : عطار به دردي مبتلا گشتم که درمانش نمي‌بينم به دريايي در اوفتادم که...
شنبه، 6 فروردين 1390
در درد عشق يک دل بيدار مي نبينم
در درد عشق يک دل بيدار مي نبينم شاعر : عطار مستند جمله در خود هشيار مي نبينم در درد عشق يک دل بيدار مي نبينم ...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي برده به زلف کفر و دينم
اي برده به زلف کفر و دينم شاعر : عطار وز غمزه نشسته در کمينم اي برده به زلف کفر و دينم شوريده و خسته دل ازينم...
شنبه، 6 فروردين 1390
بر گذر اي دل غافل که جهان برگذر است
بر گذر اي دل غافل که جهان برگذر است شاعر : عطار که همه کار جهان رنج دل و دردسر است بر گذر اي دل غافل که جهان برگذر...
شنبه، 6 فروردين 1390
چرخ مردم خوار اگر روزي دو مردم‌پرور است
چرخ مردم خوار اگر روزي دو مردم‌پرور است شاعر : عطار نيست از شفقت مگر پرواري او لاغر است چرخ مردم خوار اگر روزي دو...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر دل که در حظيره‌ي حضرت حضور يافت
هر دل که در حظيره‌ي حضرت حضور يافت شاعر : عطار سرش سرير خود ز سراي سرور يافت هر دل که در حظيره‌ي حضرت حضور يافت...
شنبه، 6 فروردين 1390
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند شاعر : عطار زانکه بلندي دهد، تا بتواند فکند غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند...
شنبه، 6 فروردين 1390
در من نگر که خاک سگ کوي تو منم
در من نگر که خاک سگ کوي تو منم شاعر : عطار وين سگ به کوي تو به تولا دراوفتاد در من نگر که خاک سگ کوي تو منم دل...
شنبه، 6 فروردين 1390
هرکه بر پسته‌ي خندان تو دندان دارد
هرکه بر پسته‌ي خندان تو دندان دارد شاعر : عطار جان کشد پيش لب لعل تو گر جان دارد هرکه بر پسته‌ي خندان تو دندان دارد...
شنبه، 6 فروردين 1390
دم عيسي است که بوي گل تر مي‌آرد
دم عيسي است که بوي گل تر مي‌آرد شاعر : عطار وز بهشت است نسيمي که سحر مي‌آرد دم عيسي است که بوي گل تر مي‌آرد کاهويي...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي پرده‌ساز گشته درين دير پرده در
اي پرده‌ساز گشته درين دير پرده در شاعر : عطار تا کي چو کرم پيله نشيني به پرده در اي پرده‌ساز گشته درين دير پرده...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي چراغ خلد ازين مشکوةمظلم کن کنار
اي چراغ خلد ازين مشکوةمظلم کن کنار شاعر : عطار تو شوي نور علي نور که لم تمسسه نار اي چراغ خلد ازين مشکوةمظلم کن...
شنبه، 6 فروردين 1390
ديگر بسي مخسب که در تنگناي گور
ديگر بسي مخسب که در تنگناي گور شاعر : عطار چندانت خواب هست که آن نيست در شمار ديگر بسي مخسب که در تنگناي گور ...
شنبه، 6 فروردين 1390
دلا گذر کن ازين خاکدان مردم خوار
دلا گذر کن ازين خاکدان مردم خوار شاعر : عطار که ديو هست درو بس عزيز و مردم خوار دلا گذر کن ازين خاکدان مردم خوار...
شنبه، 6 فروردين 1390
گفت مردي مرد را از اهل راز
گفت مردي مرد را از اهل راز شاعر : عطار پرده شد از عالم اسرار باز گفت مردي مرد را از اهل راز هرچه مي‌خواهي به...
شنبه، 6 فروردين 1390
آن مگس مي‌شد ز بهر توشه‌اي
آن مگس مي‌شد ز بهر توشه‌اي شاعر : عطار ديد کندوي عسل در گوشه‌اي آن مگس مي‌شد ز بهر توشه‌اي در خروش آمد که کو...
شنبه، 6 فروردين 1390