هیئت؛ قلب نهضت امام خمینی (ره)
یکی از عوامل مؤثر در پیروزی نهضت اسلامی در ایران، نقش‌آفرینی هیئات حسینی در آن بود. هیئات حسینی که حامل پیام عاشورا بودند در مقاطع مختلف توانستند...
پنجشنبه، 8 آبان 1393
اهميت سرنوشت ديگران
فصل جمع آوري محصول انگور بود. سبدها را پر از انگور كرديم تا روي تخت كشمش بياورد. وقتي آمد، ديدم تمام سبدها خالي است.
چهارشنبه، 16 مهر 1393
! راه شما روش ما نيست
در كردستان كه بود، مي رفت پيش بسيجي هايي كه در كنار شهيد كاظمي بود، ساعتها با آنها مي نشست، حرف مي زد، غذا مي خورد، دعا مي خواند، عبادت مي كرد...
چهارشنبه، 16 مهر 1393
بوسه بر كف پاي بچه ها
مسؤول لشگر، ما را به ميهماني دعوت كرده بود. من، شهيد صنعتكار را براي اولين بار آنجا ديدم. بعد از اذان كه از نماز برمي گشتيم، اولين برخورد رو...
چهارشنبه، 16 مهر 1393
لبخند رضايت روي لبهاي مردم
نفر اول كه شروع به استفراغ كرد، پانزده نفر ديگر گفتند: « تو شيميايي شده اي، نمي تواني در عمليات شركت كني! »
چهارشنبه، 16 مهر 1393
در دل ارتشي ها هم نفوذ كرد
ظاهراً همه ي بسيجي ها هم همين احساس را نسبت به حاجي داشتند. خودش چيزي نمي گفت: اما دفترچه ي يادداشتي داشت و من مي ديدم كه اين هميشه زير بغل حاجي...
چهارشنبه، 16 مهر 1393
بي آرام در خدمت مردم
مجيد عشق عجيبي به نيروهاي بسيج مردمي داشت و دائماً هرجا مشكلي پيش مي آمد از آنها دفاع مي كرد. رفتار او با نيروهاي بسيجي آميخته با ملاطفت و مهرباني...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
دنيايي خاطره
بعد از يك سال پيش نوروزعلي رفتم. به دوستانش وفادار بود. براي ديدن دوستان و دانش آموزان به مدرسه رفتيم. موقع ناهار، عسل طبيعي پيش من گذاشت. گفتم:...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
سيلي را به گوش من بزنيد
از طرف فرماندهي منطقه دستور داده بودند، در ناحيه ي بم پست سراوان با كمك عشاير و نيروهاي مردمي قرارگاهي ايجاد شود. منطقه كويري بود و جانداران...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
ارادت به بچه هاي بسيج
حاج سيد محمد به خاطر نفوذي كه در منطقه داشت به « چاچا » معروف بود. در بين فرماندهان، مردم و مسئولان محبوبيتي خاص داشت. همه ايشان را به اسم «...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
در آن حال هم، فكر بچه ها بود
بعد از بمباران جزيره ي مجنون و شنيدن خبر شهادت فرماندهان تيپ امام حسن ( عليه السلام ) در تاريخ 63/1/3 و مجروح شدن قائم مقام فرماندهي تيپ- عبدالعلي...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
بهترين دوست
طوري با همه برخورد مي كرد كه هركس فكر مي كرد بهترين دوست حاجي است تا اين حد برخوردش با بچه ها نزديك و متعهدانه بود. شايد بشود گفت همين برخورد...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
تفقّد به زير دست
در اثر مصدوم شدن در منطقه، جهت مداوا براي مدتي به اصفهان عزيمت نمودم، ولي بخاطر احساس تكليف جهت حضور در منطقه به ايرانشهر كه حاج احمد باقري آن...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
بهترين روش جذب جوانان
شهيد اسحاق و من با تعدادي ديگر از دوستان، تيم فوتبالي تشكيل داده بوديم كه هر چند وقت يكبار با محلات و روستاهاي ديگر مسابقه مي داديم. در يكي از...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
صميميت و عدالت
هنگام تشييع جنازه ي حاج آقا، آنقدر جمعيت آمده بودند كه من هيچ وقت چنين جمعيتي را حتي در موقع راهپيمايي هاي انقلابي زاهدان نديده بودم. تأثّر و...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
پا به پاي نيروها
سال 1361 بود. شبي در اصفهان مهمان حاجي شدم كه به تازگي از مرخصي بلوچستان آمده بود. تا آن زمان هنوز ازدواج نكرده بودم. حاجي رو كرد به پدرش و گفت:...
سه‌شنبه، 15 مهر 1393
دلبستگي به نيروهاي مسلمان كرد
«... شما اگر مي خواهيد واقعاً « احمد » را آن طور كه بود بشناسيد، لازم نيست سراغ ما بچه هاي سپاه بياييد. شما برويد سراغ مردم كردستان. برويد پاي...
دوشنبه، 14 مهر 1393
در غم و شادي ها شريك بود
يك روز، براي غذا به مسجد جامع- خرمشهر- آمديم. در بيرون مسجد ديديم، ديگ هاي غذا خالي است. امير... آمد و به پيرمرد مسني كه آن جا بود گفت: « اين...
دوشنبه، 14 مهر 1393
كليد همه ي قفل ها
گوش ايستاده بودند تا داماد بياد؛ يك جماعت از آن بچه هاي ناقلاي اطلاعات عمليات كه با او شوخي داشتند. علي آقا بي خبر از همه چيز چشمش افتاد به سي...
دوشنبه، 14 مهر 1393
بين نيروها مي خوابيد
ظهر بود. صداي زنگ در منزل به گوش رسيد. آقا يوسف بود. در را كه باز كردم، ديدم واي خداي من! باز هم مهمان ناخوانده! با لبخند گفت:
دوشنبه، 14 مهر 1393