مرحبا طایر فرّخ پی فرخنده پیام
ای پرنده ی خوش قدم و ای پیک خجسته پیام!خوش آمدی؛ رسیدنت به خیر و نیکی باشد.چه خبری از جانان آورده ای؟ معشوق کجاست و چگونه می توان به او رسید؟
پنجشنبه، 11 ارديبهشت 1393
ای رُخت چون خلد و لعلت سلسبیل
ای کسی که چهره ی زیبا و دلفریب تو مانند بهشت و لب لعل گونت مانند چشمه ی آب زلال بهشت، حیات بخش است.لب نوشین تو، جان و دل ما عاشقان را گرفته و...
پنجشنبه، 11 ارديبهشت 1393
عشقبازی و جوانی و شراب لعل فام
عشق ورزیدن و ایام جوانی و شراب سرخ رنگ و محفل عیش و شادی دوستانه و یاران همدل و یکرنگ و نوشیدن پیوسته شراب.
پنجشنبه، 11 ارديبهشت 1393
هر نکته ای که گفتم در وصف آن شمائل
هر نکته و سخن نغز و لطیفی که در توصیف آن زیباروی خوش خلق و نیکوسرشت بیان کردم، هر کس که آن را شنید، مرا تحسین کرد و مورد ستایش قرار داد و گفت:خداوند...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
به دقت گل شدم از توبه ی شراب خجل
فصل بهار و شکوفایی گل سرخ است.در این فصل به سبب توبه از نوشیدن شراب شرمسار که امیدوارم هیچ وقت کسی از انجام عمل نادرست خود شرمنده نشود.شرمنده...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
ای دوست!چنانچه نعمت وصال کوی تو به من دست دهد، به شکرانه ی بخت و اقبال موافقی که نصیبم شده، همه ی کار و بار من به سرانجام می رسد و سامان می یابد.
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
شَمَمْتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برق وصال
شادی محبت و لذت عشق را بوییدم و درخشش وصال را نظاره کردم که چون برق آسمان ناپدید شد.ای نسیم صبا و پیام آور عشق!بیا و خبری از معشوق بیاور که برای...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
ای دل ریش مرا با لب تو حقّ نمک
ای معشوق من!دل مجروح و آزرده پر درد من با لب شیرین و نمکین تو حقّ دوستی و محبت دارد، حال که قصد سفر و رفتن دارم، حق دوستی مرا نگه دار و به من...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
ای باد صبا!ای پیک عاشقان!خوش خبر باشی که از جانب تو خبری از محبوب یا مژده ی فرا رسیدن زمان وصال معشوق به ما می رسد.
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
چنانچه هزار دشمن قصد نابودی و از بین بردن مرا داشته باشند، وقتی تو دوست و همدم من هستی، از دشمن ترسی ندارم.ای معشوق!تا تو را دارم از هیچ کسی...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق
چنانچه به طور پیوسته و مداوم جایگاه امن و آسوده و شراب صافی و خالص و معشوقی مهربان و دلسوز برایت حاصل شد، خوشا به سعادتت.
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
هنگامی که در حال نوشیدن شراب هستی، جرعه ای از آن را به یاد گذشتگان بر روی خاک قبر آنها بیفشان که اگر سودی از گناه تو به دیگران برسد، باکی نیست.
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
طالع اگر مدد دهد دانش آوردم به کف
اگر بخت و اقبال مرا یاری کند، دامن معشوق را به دست می گیرم و او را در آغوش می کشم.اگر بتوانم او را به سوی خود بکشم، جای بسی شادی و خرسندی است...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
زبان خامه ندارد سرِ بیان فراق
زبان قلم قصد ندارد که داستان فراق و دوری را بیان کند، و گرنه ی قصه ی هجران را برایت شرح می دهم؛ یعنی فراق چنان دردناک است که نمی توان گفت.
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
ای محبوب!در وفاداری به عشق تو مانند شمع فروزان در میان زیبارویان عالم مشهورم و همچون شمع در محفل عاشقان و رندان تا صبح می سوزم و آرام و قرار...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
سحرگاهان به آرزوی تماشای گلستان و استشمام بوی خوش آن لحظه ای به باغ رفتم تا چون بلبل عاشق، دلتنگی خود را درمان کنم و دلم شاد شود.سحرگاه، زمان...
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
به شکوه و عظمت و جاه و جلال شاه شجاع قسم می خورم که به خاطر مال و مقام دنیا و حمایت های مالی شاه با کسی جنگ و نزاع ندارم.
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
هنگام بامداد که از خلوتگاه کاخ آفرینش، خورشید عالمتاب، نور خود را در همه جا می پراکند و همه جا را روشن می کند.
چهارشنبه، 10 ارديبهشت 1393
ما آزموده ایم درین شهر، بخت خویش
ما در این سرزمین، بخت و اقبال خود را مورد آزمایش قرار داده ایم و به مقصود نرسیده ایم.سرانجام نتیجه گرفتیم که اسباب خود را از این گرداب نیستی...
سه‌شنبه، 9 ارديبهشت 1393
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
دلم گریزان و فراری شد و من بیچاره و بینوا و بی خبر و ناآگاهم از اینکه بر سر آن دل شکار شده ی گرفتار و سرگردان چه آمده است؟
سه‌شنبه، 9 ارديبهشت 1393