بارها گفته ام و بار دگر می گویم
من بارهااین سخن را گفته ام و بار دیگر می گویم که من عاشق و سرگردان، این راه را به اراده و اختیار خود طی نمی کنم؛ من طبق سرنوشت از قبل تعیین شده...
پنجشنبه، 18 ارديبهشت 1393
گر چه ما بندگان پادشهیم
هر چند ما بندگان و مطیعان پادشاه این ملک و سرزمین هستیم، ولی در سرزمین صبح و به هنگام راز و نیاز سحرگاهی پادشاهیم، یعنی توفیق عبادت و سلامت نفس...
پنجشنبه، 18 ارديبهشت 1393
سرم خوش است و به بانگ بلند می گویم
من سرمست و شاد و با نشاطم و با آوازی بلند و صریح و روشن می گویم که من بوی خوش زندگی را از ساغر شراب می جویم؛ در واقع پیاله ی شراب است که مرا...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
ای یاران! دل بیمار و عاشق پریشانم دیگر طاقت ندارد. به داد دلم برسید و به من کمک کنید تا طبیب درد عشق یعنی معشوق را بر سر این بیمار بیاورم و آن...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
ما رندان آزاده و وارسته هیچ گاه از کسی بدگویی نمی کنیم و به ناحق کردن حقوق دیگران تمایلی نداریم. ما دیگران و مخالفان خود را به سیاهکاری و گناهکاری...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
صوفی بیا که خرقه ی سالوس برکشیم
صوفی بیا تا خرقه ی فریب و نیرنگ را که مستوجب آتش است از سر بیرون بیاوریم و بر این نشان دورویی و نفاق خطّ بطلان بکشیم و نابودش سازیم.
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
دوستان وقت گل آن بِه که به عشرت کوشیم
ای دوستان! در فصل بهار و موسم گل سرخ بهتر است که به عیش و شادی بپردازیم؛ این سخن عارف و صاحبدلی است و باید آن را صمیمانه بپذیریم.
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
بیا تا همه جا را گل باران کنیم و شراب عشق در جام بریزیم و بنوشیم، سقف این آسمان کج رو را بشکافیم و طرح تازه ای بنا کنیم تا عاشقان به کام دل خود...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
بیا تا خرقه ی صوفی ریاکار را برای تطهیر به میخانه ببریم و سخنان شطح آمیز صوفیانه را برای عرضه به بازار خرید و فروش خرافات ببریم؛ سخنان پر از...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
بگذار تا از گذرگاه میکده و آستان پیر مغان عبور کنیم، زیرا همه ی ما برای نوشیدن یک جرعه از شراب عشق و آگاهی از اسرار آن نیازمند این درگاه هستیم.
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
صلاح از ما چه می جویی که مستان را صلا گفتیم
از ما انتظار صلاح و تقوی و پرهیزکاری اهل ظاهر را نداشته باش، زیرا که ما مستان و عاشقان دیگر را هم به مجلس بزم خود دعوت کرده ایم و از وقتی که...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
ما درسِ سحر در ره میخانه نهادیم
ما درس سحرگاهی قرآن و ورد نیمه شبی را فدای میکده و کوی می فروشان کردیم و آنچه را که از دعا و راز و نیاز نیم شب به دست آورده بودیم برای رسیدن...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
ما از دوستان انتظار و توقّع یاری کردن و وفاداری در دوستی داشتیم، ولی آنچه را که خیال می کردیم، اشتباه بود. از هیچ کس نباید توقع و انتظار داشت،...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
برخیز و بیا تا از میکده و خرابات و آستان پیر مغان، گشایشی برای کار خود طلب کنیم و از آنها یاری بخواهیم تا راز عالم معنا گشوده گردد. سر راه دوست...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
ما بدین در نه پِی حِشمت و جاه آمده ایم
ما انسان ها به عرصه ی هستی و دنیا برای کسب مقام و جلال و شکوه نیامده ایم، بلکه از بخت بد در پی فریب خوردن و عصیان آدم و حوا از بهشت رانده شده...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
فتوی پیر مغان دارم و قولی است قدیم
سخن و فتوایی قدیمی از مرشد و پیر خرابات به یاد دارم و آن اینکه:نوشیدن شراب در جایی که معشوق همدم و هم پیاله ی میگسار نیست، حرام است؛ در واقع...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
عمری است تا به راه غمت رو نهاده ایم
دیر زمانی است که ما رندان و عاشقان، غم عشقت را پذیرفته ایم و به این راه رو آورده ایم و مردم را با دعوی و خودنمایی نمی فریبیم و ریاکاری را نیز...
چهارشنبه، 17 ارديبهشت 1393
دردم از یار است و درمان نیز هم
اینکه صاحب نظران و عاشقان می گویند:«آن»از جمال و زیبایی بالاتر است، یار ما هم آن جلوه و جمال وصف ناپذیر را دارد و هم کمال و هم جاذبه را.
سه‌شنبه، 16 ارديبهشت 1393
ما بی غمانِ مستِ دل از دست داده ایم
ما همان عاشقان و رندان مستی هستیم که غصّه ی این دنیا و جاه و مال آن را ندارند؛ اما داغدار دوستی و راستی و یار عشق و همدم جام باده ایم.
سه‌شنبه، 16 ارديبهشت 1393
دیدار شد میسّر و بوس و کنار هم
من از بخت و اقبال خوب خود و هم از زمانه سپاس گزارم که سرانجام، دیدار معشوق و بوسیدن و در آغوش گرفتن او برایم میسر شد.
سه‌شنبه، 16 ارديبهشت 1393