دل براي تو ز جان برخيزد
دل براي تو ز جان برخيزد شاعر : عطار جان به عشقت ز جهان برخيزد دل براي تو ز جان برخيزد ز غمت جان ز ميان برخيزد...
شنبه، 6 فروردين 1390
در راه تو هر که راهبر شد
در راه تو هر که راهبر شد شاعر : عطار هر لحظه به طبع خاک تر شد در راه تو هر که راهبر شد در عالم عشق تاج سر شد...
شنبه، 6 فروردين 1390
بيچاره دلم در سر آن زلف به خم شد
بيچاره دلم در سر آن زلف به خم شد شاعر : عطار دل کيست که جان نيز درين واقعه هم شد بيچاره دلم در سر آن زلف به خم شد...
شنبه، 6 فروردين 1390
دلا ديدي که جانانم نيامد
دلا ديدي که جانانم نيامد شاعر : عطار به درد آمد به درمانم نيامد دلا ديدي که جانانم نيامد لب لعلش به دندانم نيامد...
شنبه، 6 فروردين 1390
عطار را که عين عيان شد کمال عشق
عطار را که عين عيان شد کمال عشق شاعر : عطار اندر حضور عقل عيان‌ها بداده‌اند عطار را که عين عيان شد کمال عشق از...
شنبه، 6 فروردين 1390
چون سيمبران روي به گلزار نهادند
چون سيمبران روي به گلزار نهادند شاعر : عطار گل را ز رخ چون گل خود خار نهادند چون سيمبران روي به گلزار نهادند ...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که درين دايره دوران کند
هر که درين دايره دوران کند شاعر : عطار نقطه‌ي دل آينه‌ي جان کند هر که درين دايره دوران کند جان خود آئينه‌ي جانان...
شنبه، 6 فروردين 1390
قومي که در فنا به دل يکدگر زيند
قومي که در فنا به دل يکدگر زيند شاعر : عطار روزي هزار بار بميرند و بر زيند قومي که در فنا به دل يکدگر زيند تا...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که سرگردان اين سودا بود
هر که سرگردان اين سودا بود شاعر : عطار از دو عالم تا ابد يکتا بود هر که سرگردان اين سودا بود چو حديث مرد نابينا...
شنبه، 6 فروردين 1390
کسي کو هرچه ديد از چشم جان ديد
کسي کو هرچه ديد از چشم جان ديد شاعر : عطار هزاران عرش در مويي عيان ديد کسي کو هرچه ديد از چشم جان ديد عدد گرديد...
شنبه، 6 فروردين 1390
باد شمال مي‌وزد، طره‌ي ياسمن نگر
باد شمال مي‌وزد، طره‌ي ياسمن نگر شاعر : عطار وقت سحر ز عشق گل، بلبل نعره زن نگر باد شمال مي‌وزد، طره‌ي ياسمن نگر...
شنبه، 6 فروردين 1390
دوش آمد و گفت از آن ما باش
دوش آمد و گفت از آن ما باش شاعر : عطار در بوته‌ي امتحان ما باش دوش آمد و گفت از آن ما باش زنده به وجود جان ما...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي دل اگر عاشقي در پي دلدار باش
اي دل اگر عاشقي در پي دلدار باش شاعر : عطار بر در دل روز و شب منتظر يار باش اي دل اگر عاشقي در پي دلدار باش رو...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر مرد که نيست امتحانش
هر مرد که نيست امتحانش شاعر : عطار خوابي و خوري است در جهانش هر مرد که نيست امتحانش تا مغز بود در استخوانش ...
شنبه، 6 فروردين 1390
اي ز عشقت اين دل ديوانه خوش
اي ز عشقت اين دل ديوانه خوش شاعر : عطار جان و دردت هر دو در يک خانه خوش اي ز عشقت اين دل ديوانه خوش هست هر دو...
شنبه، 6 فروردين 1390
دوش درون صومعه، دير مغانه يافتم
دوش درون صومعه، دير مغانه يافتم شاعر : عطار راهنماي دير را، پير يگانه يافتم دوش درون صومعه، دير مغانه يافتم کز...
شنبه، 6 فروردين 1390
رفتم به زير پرده و بيرون نيامدم
رفتم به زير پرده و بيرون نيامدم شاعر : عطار تا صيد پرده‌بازي گردون نيامدم رفتم به زير پرده و بيرون نيامدم هر...
شنبه، 6 فروردين 1390
بي تو زماني سر زمانه ندارم
بي تو زماني سر زمانه ندارم شاعر : عطار بلکه سر عمر جاودانه ندارم بي تو زماني سر زمانه ندارم چشم دو دارم ولي يگانه...
شنبه، 6 فروردين 1390
روزي که عتاب يار درگيرم
روزي که عتاب يار درگيرم شاعر : عطار با هر مويش شمار درگيرم روزي که عتاب يار درگيرم گر نيست مرا غبار درگيرم ...
شنبه، 6 فروردين 1390
من پاي همي ز سر نمي‌دانم
من پاي همي ز سر نمي‌دانم شاعر : عطار او را دانم دگر نمي‌دانم من پاي همي ز سر نمي‌دانم کز ميکده ره بدر نمي‌دانم...
شنبه، 6 فروردين 1390