با او دلم به مهر و مودت يگانه بود
با او دلم به مهر و مودت يگانه بود شاعر : سنايي غزنوي سيمرغ عشق را دل من آشيانه بود با او دلم به مهر و مودت يگانه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر که او معشوق دارد گو چو من عيار دار
هر که او معشوق دارد گو چو من عيار دار شاعر : سنايي غزنوي خوش لب و شيرين زبان خوش عيش و خوش گفتار دار هر که او معشوق...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
صبح پيروزي برآمد زود بر خيز اي پسر
صبح پيروزي برآمد زود بر خيز اي پسر شاعر : سنايي غزنوي خفتگان از خواب ناپاکي برانگيز اي پسر صبح پيروزي برآمد زود...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هر زمان چنگ بر کنار مگير
هر زمان چنگ بر کنار مگير شاعر : سنايي غزنوي دل مسکين من شمار مگير هر زمان چنگ بر کنار مگير ور نگيري ز من کنار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي زلف تو تکيه کرده بر گوش
اي زلف تو تکيه کرده بر گوش شاعر : سنايي غزنوي اي جعد تو حلقه گشته بر دوش اي زلف تو تکيه کرده بر گوش وي کرده تنم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تا به بستانم نشاندي بر بساط انبساط
تا به بستانم نشاندي بر بساط انبساط شاعر : سنايي غزنوي ناگهانم در برآوردي و ماندي در بساط تا به بستانم نشاندي بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خويشتن داري کنيد اي عاشقان با درد عشق
خويشتن داري کنيد اي عاشقان با درد عشق شاعر : سنايي غزنوي گر چه ما باري نه‌ايم از عشقبازي مرد عشق خويشتن داري کنيد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
الحق نه دروغ سخت زارم
الحق نه دروغ سخت زارم شاعر : سنايي غزنوي تا فتنه‌ي آن بت عيارم الحق نه دروغ سخت زارم امسال هنوز در خمارم من...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مسلم کن دل از هستي مسلم
مسلم کن دل از هستي مسلم شاعر : سنايي غزنوي دمادم کش قدح اينجا دمادم مسلم کن دل از هستي مسلم از آن مي‌ها که از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ما کلاه خواجگي اکنون ز سر بنهاده‌ايم
ما کلاه خواجگي اکنون ز سر بنهاده‌ايم شاعر : سنايي غزنوي تا که در بند کله‌دوزي اسير افتاده‌ايم ما کلاه خواجگي اکنون...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تماشا را يکي بخرام در بستان جان اي جان
تماشا را يکي بخرام در بستان جان اي جان شاعر : سنايي غزنوي ببين در زير پاي خويش جان افشان جان اي جان تماشا را يکي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اسب را باز کشيدي در زين
اسب را باز کشيدي در زين شاعر : سنايي غزنوي راه را کردي بر خانه گزين اسب را باز کشيدي در زين دل من کردي گمراه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي شادي و غم ز صلح و جنگ تو
اي شادي و غم ز صلح و جنگ تو شاعر : سنايي غزنوي وي داد و ستد ز سيم و سنگ تو اي شادي و غم ز صلح و جنگ تو چشم و...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خه خه اي جان عليک عين‌الله
خه خه اي جان عليک عين‌الله شاعر : سنايي غزنوي اي گلستان عليک عين‌الله خه خه اي جان عليک عين‌الله مجلس جان عليک...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي ز آب زندگاني آتشي افروخته
اي ز آب زندگاني آتشي افروخته شاعر : سنايي غزنوي واندر او ايمان و کفر عاشقان را سوخته اي ز آب زندگاني آتشي افروخته...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي من مه نو به روي تو ديده
اي من مه نو به روي تو ديده شاعر : سنايي غزنوي واندر تو ماه نو بخنديده اي من مه نو به روي تو ديده از دور نگاه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اين چه رنگست برين گونه که آميخته‌اي
اين چه رنگست برين گونه که آميخته‌اي شاعر : سنايي غزنوي اين چه شورست که ناگاه برانگيخته‌اي اين چه رنگست برين گونه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي لعل ترا هر دم دعوي خدايي
اي لعل ترا هر دم دعوي خدايي شاعر : سنايي غزنوي برخاسته از راه تو چوني و چرايي اي لعل ترا هر دم دعوي خدايي عيسي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
صنما چبود اگر بوسگکي وام دهي
صنما چبود اگر بوسگکي وام دهي شاعر : سنايي غزنوي نه برآشوبي هر ساعت و دشنام دهي صنما چبود اگر بوسگکي وام دهي که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
صبحدمان مست برآمد ز کوي
صبحدمان مست برآمد ز کوي شاعر : سنايي غزنوي زلف پژوليده و ناشسته روي صبحدمان مست برآمد ز کوي صبح ز تشوير همي کند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390