پيش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
پيش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را شاعر : سعدي الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را پيش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر صبر دل از تو هست و گر نيست
گر صبر دل از تو هست و گر نيست شاعر : سعدي هم صبر که چاره دگر نيست گر صبر دل از تو هست و گر نيست زنهار مرو که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اي که گفتي هيچ مشکل چون فراق يار نيست
اي که گفتي هيچ مشکل چون فراق يار نيست شاعر : سعدي گر اميد وصل باشد همچنان دشوار نيست اي که گفتي هيچ مشکل چون فراق...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
جان ندارد هر که جانانيش نيست
جان ندارد هر که جانانيش نيست شاعر : سعدي تنگ عيشست آن که بستانيش نيست جان ندارد هر که جانانيش نيست صورتي دارد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
اينان مگر ز رحمت محض آفريده‌اند
اينان مگر ز رحمت محض آفريده‌اند شاعر : سعدي کرام جان و انس دل و نور ديده‌اند اينان مگر ز رحمت محض آفريده‌اند ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
من با تو نه مرد پنجه بودم
من با تو نه مرد پنجه بودم شاعر : سعدي افکندم و مردي آزمودم من با تو نه مرد پنجه بودم من نيز دلاوري نمودم ديدم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
آمدي وه که چه مشتاق و پريشان بودم
آمدي وه که چه مشتاق و پريشان بودم شاعر : سعدي تا برفتي ز برم صورت بي‌جان بودم آمدي وه که چه مشتاق و پريشان بودم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
عهد بشکستي و من بر سر پيمان بودم
عهد بشکستي و من بر سر پيمان بودم شاعر : سعدي شاکر نعمت و پرورده احسان بودم عهد بشکستي و من بر سر پيمان بودم بار...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
روي گشاده اي صنم طاقت خلق مي‌بري
روي گشاده اي صنم طاقت خلق مي‌بري شاعر : سعدي چون پس پرده مي‌روي پرده صبر مي‌دري روي گشاده اي صنم طاقت خلق مي‌بري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
سرو بستاني تو يا مه يا پري
سرو بستاني تو يا مه يا پري شاعر : سعدي يا ملک يا دفتر صورتگري سرو بستاني تو يا مه يا پري کاندر آن عاجز بماند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کس درنيامدست بدين خوبي از دري
کس درنيامدست بدين خوبي از دري شاعر : سعدي ديگر نياورد چو تو فرزند مادري کس درنيامدست بدين خوبي از دري گويد دو...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
گر برود به هر قدم در ره ديدنت سري
گر برود به هر قدم در ره ديدنت سري شاعر : سعدي من نه حريف رفتنم از در تو به هر دري گر برود به هر قدم در ره ديدنت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي روبهي ديد بي دست و پاي
يکي روبهي ديد بي دست و پاي شاعر : سعدي فرو ماند در لطف و صنع خداي يکي روبهي ديد بي دست و پاي بدين دست و پاي از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شنيدم در ايام حاتم که بود
شنيدم در ايام حاتم که بود شاعر : سعدي به خيل اندرش بادپايي چو دود شنيدم در ايام حاتم که بود که بر برق پيشي گرفتي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شنيدم که مغروري از کبر مست
شنيدم که مغروري از کبر مست شاعر : سعدي در خانه بر روي سائل ببست شنيدم که مغروري از کبر مست جگر گرم و آه از تف...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي را پسر گم شد از راحله
يکي را پسر گم شد از راحله شاعر : سعدي شبانگه بگرديد در قافله يکي را پسر گم شد از راحله به تاريکي آن روشنايي بيافت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ز تاج ملک زاده‌اي در ملاخ
ز تاج ملک زاده‌اي در ملاخ شاعر : سعدي شبي لعلي افتاد در سنگلاخ ز تاج ملک زاده‌اي در ملاخ چه داني که گوهر کدام...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي زهره‌ي خرج کردن نداشت
يکي زهره‌ي خرج کردن نداشت شاعر : سعدي زرش بود و ياراي خوردن نداشت يکي زهره‌ي خرج کردن نداشت نه دادي، که فردا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
جواني به دانگي کرم کرده بود
جواني به دانگي کرم کرده بود شاعر : سعدي تمناي پيري بر آورده بود جواني به دانگي کرم کرده بود فرستاد سلطان به کشتنگهش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کسي ديد صحراي محشر به خواب
کسي ديد صحراي محشر به خواب شاعر : سعدي مس تفته روي زمين ز آفتاب کسي ديد صحراي محشر به خواب دماغ از تبش مي‌برآمد...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390