مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست
مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست شاعر : سعدي يا شب و روز بجز فکر توام کاري هست مشنو اي دوست که غير از تو مرا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
زهي رفيق که با چون تو سروبالاييست
زهي رفيق که با چون تو سروبالاييست شاعر : سعدي که از خداي بر او نعمتي و آلاييست زهي رفيق که با چون تو سروبالاييست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
مرا از آن چه که بيرون شهر صحراييست
مرا از آن چه که بيرون شهر صحراييست شاعر : سعدي قرين دوست به هر جا که هست خوش جاييست مرا از آن چه که بيرون شهر صحراييست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
درديست درد عشق که هيچش طبيب نيست
درديست درد عشق که هيچش طبيب نيست شاعر : سعدي گر دردمند عشق بنالد غريب نيست درديست درد عشق که هيچش طبيب نيست پرواي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
کيست آن کش سر پيوند تو در خاطر نيست
کيست آن کش سر پيوند تو در خاطر نيست شاعر : سعدي يا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نيست کيست آن کش سر پيوند تو در خاطر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم
هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم شاعر : سعدي همي‌برابرم آيد خيال روي تو هر دم هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
از در درآمدي و من از خود به درشدم
از در درآمدي و من از خود به درشدم شاعر : سعدي گفتي کز اين جهان به جهان دگر شدم از در درآمدي و من از خود به درشدم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چنان در قيد مهرت پاي بندم
چنان در قيد مهرت پاي بندم شاعر : سعدي که گويي آهوي سر در کمندم چنان در قيد مهرت پاي بندم گهي بر حال بي سامان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
خرامان از درم بازآ کت از جان آرزومندم
خرامان از درم بازآ کت از جان آرزومندم شاعر : سعدي به ديدار تو خوشنودم به گفتار تو خرسندم خرامان از درم بازآ کت از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شکست عهد مودت نگار دلبندم
شکست عهد مودت نگار دلبندم شاعر : سعدي بريد مهر و وفا يار سست پيوندم شکست عهد مودت نگار دلبندم دل از محبت دنيا...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
داني چه گفت مرا آن بلبل سحري
داني چه گفت مرا آن بلبل سحري شاعر : سعدي تو خود چه آدميي کز عشق بي‌خبري داني چه گفت مرا آن بلبل سحري گر ذوق نيست...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
دانمت آستين چرا پيش جمال مي‌بري
دانمت آستين چرا پيش جمال مي‌بري شاعر : سعدي رسم بود کز آدمي روي نهان کند پري دانمت آستين چرا پيش جمال مي‌بري ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ديدم امروز بر زمين قمري
ديدم امروز بر زمين قمري شاعر : سعدي همچو سروي روان به رهگذري ديدم امروز بر زمين قمري باز کردند بامداد دري ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
رفتي و همچنان به خيال من اندري
رفتي و همچنان به خيال من اندري شاعر : سعدي گويي که در برابر چشمم مصوري رفتي و همچنان به خيال من اندري کز هر چه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شنيدم که مردي است پاکيزه بوم
شنيدم که مردي است پاکيزه بوم شاعر : سعدي شناسا و رهرو در اقصاي روم شنيدم که مردي است پاکيزه بوم برفتيم قاصد به...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ندانم که گفت اين حکايت به من
ندانم که گفت اين حکايت به من شاعر : سعدي که بوده‌ست فرماندهي در يمن ندانم که گفت اين حکايت به من که در گنج بخشي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
شنيدم که طي در زمان رسول
شنيدم که طي در زمان رسول شاعر : سعدي نکردند منشور ايمان قبول شنيدم که طي در زمان رسول گرفتند از ايشان گروهي اسير...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
ز بنگاه حاتم يکي پيرمرد
ز بنگاه حاتم يکي پيرمرد شاعر : سعدي طلب ده درم سنگ فانيد کرد ز بنگاه حاتم يکي پيرمرد که پيشش فرستاد تنگي شکر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
يکي را خري در گل افتاده بود
يکي را خري در گل افتاده بود شاعر : سعدي ز سوداش خون در دل افتاده بود يکي را خري در گل افتاده بود فرو هشته ظلمت...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
چندين هزار سکه‌ي پيغمبري زده
چندين هزار سکه‌ي پيغمبري زده شاعر : سعدي الهامش از جليل و پيامش از جبرئيل چندين هزار سکه‌ي پيغمبري زده رايش نه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390