شعله‌ي شوق من از پا ننشيند صائب
شعله‌ي شوق من از پا ننشيند صائب شاعر : صائب تبريزي تا دل تشنه به آن چاه زنخدان نرسد شعله‌ي شوق من از پا ننشيند صائب...
شنبه، 6 فروردين 1390
اين غافلان که جود فراموش کرده‌اند
اين غافلان که جود فراموش کرده‌اند شاعر : صائب تبريزي آرايش وجود فراموش کرده‌اند اين غافلان که جود فراموش کرده‌اند...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل را نگاه گرم تو ديوانه مي‌کند
دل را نگاه گرم تو ديوانه مي‌کند شاعر : صائب تبريزي آيينه را رخ تو پريخانه مي‌کند دل را نگاه گرم تو ديوانه مي‌کند...
شنبه، 6 فروردين 1390
ديده‌ي ما سير چشمان، شان دنيا بشکند
ديده‌ي ما سير چشمان، شان دنيا بشکند شاعر : صائب تبريزي همچو جوهر نقش را آيينه‌ي ما بشکند ديده‌ي ما سير چشمان، شان...
شنبه، 6 فروردين 1390
از پختگي است گر نشد آواز ما بلند
از پختگي است گر نشد آواز ما بلند شاعر : صائب تبريزي کي از سپند سوخته گردد صدا بلند؟ از پختگي است گر نشد آواز ما...
شنبه، 6 فروردين 1390
کو جنون تا خاک بازيگاه طفلانم کنند؟
کو جنون تا خاک بازيگاه طفلانم کنند؟ شاعر : صائب تبريزي روبه هر جانب که آرم، سنگبارانم کنند کو جنون تا خاک بازيگاه...
شنبه، 6 فروردين 1390
نيستم غمگين که خالي چون کدويم مي‌کنند
نيستم غمگين که خالي چون کدويم مي‌کنند شاعر : صائب تبريزي کز مي گلرنگ، صاحب آبرويم مي‌کنند نيستم غمگين که خالي چون...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود
هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود شاعر : صائب تبريزي هر گل تازه که چيديم، نچيدن به بود هر چه ديديم درين باغ، نديدن...
شنبه، 6 فروردين 1390
مي‌کند يادش دل بيتاب و از خود مي‌رود
مي‌کند يادش دل بيتاب و از خود مي‌رود شاعر : صائب تبريزي مي‌برد نام شراب ناب و از خود مي‌رود مي‌کند يادش دل بيتاب...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل از مشاهده‌ي لاله‌زار نگشايد
دل از مشاهده‌ي لاله‌زار نگشايد شاعر : صائب تبريزي ز دستهاي حنابسته کار نگشايد دل از مشاهده‌ي لاله‌زار نگشايد ...
شنبه، 6 فروردين 1390
پيرانه‌سر هماي سعادت به من رسيد
پيرانه‌سر هماي سعادت به من رسيد شاعر : صائب تبريزي وقت زوال، سايه‌ي دولت به من رسيد پيرانه‌سر هماي سعادت به من رسيد...
شنبه، 6 فروردين 1390
خواري از اغيار بهر يار مي‌بايد کشيد
خواري از اغيار بهر يار مي‌بايد کشيد شاعر : صائب تبريزي ناز خورشيد از در و ديوار مي‌بايد کشيد خواري از اغيار بهر...
شنبه، 6 فروردين 1390
چون صراحي رخت در ميخانه مي‌بايد کشيد
چون صراحي رخت در ميخانه مي‌بايد کشيد شاعر : صائب تبريزي اين که گردن مي‌کشي، پيمانه مي‌بايد کشيد چون صراحي رخت در...
شنبه، 6 فروردين 1390
من نمي‌آيم به هوش از پند، بيهوشم گذار
من نمي‌آيم به هوش از پند، بيهوشم گذار شاعر : صائب تبريزي بحر من ساحل نخواهد گشت، در جوشم گذار من نمي‌آيم به هوش...
شنبه، 6 فروردين 1390
ز خار زار تعلق کشيده دامان باش
ز خار زار تعلق کشيده دامان باش شاعر : صائب تبريزي به هر چه مي‌کشدت دل، ازان گريزان باش ز خار زار تعلق کشيده دامان...
شنبه، 6 فروردين 1390
پيش از خزان به خاک فشاندم بهار خويش
پيش از خزان به خاک فشاندم بهار خويش شاعر : صائب تبريزي مردان به ديگري نگذارند کار خويش پيش از خزان به خاک فشاندم...
شنبه، 6 فروردين 1390
از هر صدا نبازم، چون کوه‌ي لنگر خويش
از هر صدا نبازم، چون کوه‌ي لنگر خويش شاعر : صائب تبريزي بحر گران وقارم، در پاس گوهر خويش از هر صدا نبازم، چون کوه‌ي...
شنبه، 6 فروردين 1390
سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش
سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش شاعر : صائب تبريزي در پاي خم ز دست ندادم سبوي خويش سيراب در محيط شدم ز آبروي خويش...
شنبه، 6 فروردين 1390
در کشاکش از زبان آتشين بودم چو شمع
در کشاکش از زبان آتشين بودم چو شمع شاعر : صائب تبريزي تا نپيوستم به خاموشي نياسودم چو شمع در کشاکش از زبان آتشين...
شنبه، 6 فروردين 1390
تا چند گرد کعبه بگردم به بوي دل؟
تا چند گرد کعبه بگردم به بوي دل؟ شاعر : صائب تبريزي تا کي به سينه سنگ زنم ز آرزوي دل؟ تا چند گرد کعبه بگردم به بوي...
شنبه، 6 فروردين 1390