منصب وزارت از مناصب مهم حکومتی بود که وزیر از جانب سلطان با ولیعهدش امور محوله را انجام میداد. از بررسی جایگاه و وظایف وزرا به درستی میتوان دانست که اقتدار ابوالحسن و ابوعنان مرینی برای آنها چندان جایگاهی در امور سیاسی باقی نگذاشته بود؛ از اینرو، حدود اختیارات وزرا از اجرای تصمیمات سلطان مرینی و معاضدت او در مصائب و جنگها فراتر نمیرفت. نظر به اهتمام مرینیان به موضوع جهاد در اندلس و جنگ با همسایگان، وزیری که در رأس امور نظامی قرار داشت، از جایگاه برتری نسبت به سایر وزرا برخوردار بود. از وظایف و اختیارات وزراء در این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست، اما فهرستی که ابن مرزوق و ابن احمر از این وزرا به دست دادهاند، گویای این مهم است که وزارت تنفیذی در این دوره رواج داشته و سلطان به طور همزمان از وزرای متعددی بهره میگرفته است؛ از اینرو، به نظر میرسد هر وزیر مسئولیتی خاص را برعهده داشته است. این وزرا گاه از یک خاندان سرشناس و گاه در اثر درایت، شجاعت و حسن عملکرد بدین مناصب دست مییافتند. (1) خاندانهای فودودی، تاحضریت و یابانی، از جمله خاندانهایی بودند که منصب وزارت را برعهده داشتند. (2)
نظر به اهتمام مرینیان به موضوع جهاد در اندلس و جنگ با همسایگان، وزیری که در رأس امور نظامی قرار داشت، از جایگاه برتری نسبت به سایر وزرا برخوردار بود. عامربن عبدالله نخستین وزیر ابوالحسن که به توصیه ابوسعید مرینی بدین منصب رسیده بود، (3) نه تنها امور نظامی، بلکه بر امور مالی و شکایات مردم نیز رسیدگی میکرد. (4) احتمالاً فارس بن میمون بن ودرار، همتای او به دوره ابوعنان، وزیر جنگ و همراه همیشگی سلطان نیز وضعیتی مشابه داشت. (5)
واقعه طریف دو تن از برجستهترین وزرای ابوالحسن؛ یعنی عامربن عبدالله و ابومجاهد غازی بن یحیی بن کأس ورتاجنی را به کام مرگ کشاند؛ (6) از اینرو، ابوالحسن پس از مشورت با معتمد خویش، ابوحسون علال، ابوحرکات عسکربن طلحه بن تاحضریت را به وزارت برداشت. او استبداد پیشه کرد و به قدرت سلطان وقعی نمینهاد؛ در نتیجه ابوالحسن او را از وزارت عزل کرد و به زندان انداخت. (7)
پس از واقعه طریف، ابوسرحان مسعودبن عمر فودودی، ابوعبدالله محمدبن تاحضریت و ابوزید عبدالرحمن بن علی بن ماسایی به وزارت رسیدند. ابن احمر(8) و ابن مرزوق (9) فهرست وزرای ابوالحسن را ذکر؛ ولی به وظایف و مسئولیتهای آنها اشاره نکردهاند. البته با توجه به دوره وزارت و تقارن زمانی آنها، به نظر میرسد این وزرا به صورت تنفیذی، هر کدام منصبی را برعهده داشتهاند. نکته دیگری که در این دوره جلب توجه میکند، حضور وزرای قدرتمندی است که رسماً نام وزیر بر خود نداشتند، اما کلیه وظایف این منصب را بر دوش میکشیدند. ابوعمران موسی بن ابراهیم یرنیانی از جمله این وزرا بود که به نظر میرسد دامنه اقتدار و اختیارات او حتی موجبات حسادت وزرای دیگر را نیز فراهم کرده باشد. (10)
در دوره ابوعنان منصب وزارت تغییر عمدهای نیافت و همچون دوره پدر، وزرای متعددی بدین سمت گماشته شدند. احتمالاً مهمترین تغییری که در منصب وزارت در این دوره پدید آمد، گسترش دامنه اختیارات برخی از وزرا بود؛ چه برخلاف دوره ابوالحسن که اغلب، فرزندان وی فرماندهی امور نظامی مهم را عهدهدار میشدند، در این دوره به علت خردسال بودن فرزندان سلطان، مسئولیت جنگها به عهده وزرایی گذاشته شد که علت خردسال بودن فرزندان سلطان، مسئولیت جنگها به عهده وزرایی گذاشته شد که علت خردسال بودن فرزندان سلطان، مسئولیت جنگها به عهده وزرایی گذاشته شد که در اثر کامیابیها روز به روز بر موقعیتشان افزوده میشد. مشهورترین وزیر ابوعنان که شاید بتوان وی را وزیر نظامی نیز نامید، (11) فارس بن میمون بن ودرار حشمی (12) بود که تقریباً در تمامی جنگهای ابوعنان، از جمله فتح تلمسان، (13) سوس (14) و بجایه (15) نقشی انکارناپذیر داشت. نمیری که در سفر جنگی وزیر به قسنطینه مصاحب وی بوده، گزارشهای مفصلی از رشادتها و پیروزیهای شگرف او به دست داده است. (16) به نظر میرسد این پیروزیها، وی را به گونهای قدرتمند ساخته بود که حتی سلطان مرینی نیز نمیتوانست نگرانیهای خود را از این امر ابراز دارد؛ از اینرو، با نادیده گرفتن خدماتش و به اتهام اینکه مرینیان را علیه سلطان شورانده است، از فقها برای قتل او فتوا گرفت و او را کشت. (17)
پس از قتل فارس بن میمون، سلطان مرینی با اندیشه پیگیری اهداف نظامی خود در افریقیه، سلیمان بن داوود، والی خود در اندلس را فرا خواند و با اعطای منصب وزارت، وی را روانه مغرب ادنی کرد؛ (18) با این حال، حملات او به افریقیه نتایج در خور توجهی نداشت و پس از سرکوب شورش قبایل عربی آنجا نزد ابوعنان بازگشت. (19)
علاوه بر وزرای نظامی مذکور که اغلب مأموریتهای جنگی مهم و دوردست را پشتیبانی میکردند، وزرای نظامی دیگری چون ابوعلی حسن بن عمر فودودی (20) بودند که در معیشت سلطان به پیشبرد امور داخلی کمک میکردند. از گزارش نمیری میتوان دریافت که به رغم توانمندی بسیار وی در سرکوب شورشها، ابوعنان در رتق و فتق مشکلات کوچک داخلی یا دفع شورشهای کم اهمیتتر از وی یاری میگرفته است. (21)
اجمال سخن اینکه منصب وزارت در این دوره چنانکه ابن مرزوق نیز اشاره داشته، جنبه تنفیذی داشته است و هم از این بود که ابوالحسن و ابوعنان همزمان از حضور وزرای متعددی در امور حکومتی بهره میگرفتند. مناسبات بین سلطان و وزرا در وزارت تنفیذی مزبور، به گونهای بود که سلطان از لیاقت و شجاعت وزرا کمک میگرفت و هر یک را به کاری میگماشت. در صورتی که قدرت روزافزون این وزرا موقعیت سلطان مرینی را به خطر میانداخت، سرانجامی جز مرگ در انتظار آنان نبود. (22)
نمایش پی نوشت ها:
1- به عنوان نمونه نک: ابوعبدالله محمدبن عباس که پس از حسن سیرت در اندلس، جهت تصدی منصب وزارت از سوی ابوالحسن به دربار فراخوانده شد (ابن مرزوق، ص364).
2- نک: ابن مرزوق، ص361-368؛ ابن احمر، روضة النسرین، ص28، 26.
3- ابن مرزوق، ص361؛ همو وی را یکی از شمشیرهای برهنه خدا بر کفار خوانده است (همانجا).
4- همو، ص362.
5- برای بررسی نقش نظامی وی در جنگها نک: نمیری، ص221، 288، 310، 311 و جمـ .
6- ابن مرزوق، ص362.
7- همو، صص 362-363.
8- ابن احمر، روضة النسرین، ص26.
9- برای آگاهی از احوال این وزرا نک: ابن مرزوق، ص364.
10- ابن مرزوق، ص26.
11- نک: این تعبیر را ماجی درباره وی به کار برده است (ص136).
12- ابن احمر، روضة النسرین، ص28.
13- ابن خلدون، العبر، ج7، ص382.
14- همو، ص389.
15- همو، ص393.
16- نک: نمیری، ص221، 288، 310، 311، 317.
17- همو، ص505.
18- ابن خلدون، همان، ص395.
19- همو، صص 395-396.
20- ابن احمر، همان جا.
21- نمیری، ص 400، 424، 442 و جمـ .
22- به عنوان نمونه نک: خدمات فارس بن میمون بن ودرار و سرانجام وی در ابن خلدون، العبر، ج7، ص394.
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سدههای میانه، تهران: پژوهشکدهی تاریخ اسلام، چاپ اول.