نه آسمان سبوکش ميخانه‌ي تواند
نه آسمان سبوکش ميخانه‌ي تواند شاعر : صائب تبريزي در حلقه‌ي تصرف پيمانه‌ي تواند نه آسمان سبوکش ميخانه‌ي تواند ...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل را کجا به زلف رسا مي‌توان رساند؟
دل را کجا به زلف رسا مي‌توان رساند؟ شاعر : صائب تبريزي اين پا شکسته را به کجا مي‌توان رساند؟ دل را کجا به زلف رسا...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر که در زنجير آن مشکين سلاسل ماند، ماند
هر که در زنجير آن مشکين سلاسل ماند، ماند شاعر : صائب تبريزي عقده‌اي کز پيچ و تاب زلف در دل ماند، ماند هر که در زنجير...
شنبه، 6 فروردين 1390
طي شد زمان پيري و دل داغدار ماند
طي شد زمان پيري و دل داغدار ماند شاعر : صائب تبريزي صيقل شکست و آينه‌ام در غبار ماند طي شد زمان پيري و دل داغدار...
شنبه، 6 فروردين 1390
نه گل، نه لاله درين خارزار مي‌ماند
نه گل، نه لاله درين خارزار مي‌ماند شاعر : صائب تبريزي دويدني به نسيم بهار مي‌ماند نه گل، نه لاله درين خارزار مي‌ماند...
شنبه، 6 فروردين 1390
فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند
فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند شاعر : صائب تبريزي زمين به دامن در خون کشيده مي‌ماند فلک به آبله‌ي خار ديده مي‌ماند...
شنبه، 6 فروردين 1390
سبکروان به زميني که پا گذاشته‌اند
سبکروان به زميني که پا گذاشته‌اند شاعر : صائب تبريزي بناي خانه‌بدوشي به جا گذاشته‌اند سبکروان به زميني که پا گذاشته‌اند...
شنبه، 6 فروردين 1390
اين غافلان که جود فراموش کرده‌اند
اين غافلان که جود فراموش کرده‌اند شاعر : صائب تبريزي آرايش وجود فراموش کرده‌اند اين غافلان که جود فراموش کرده‌اند...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل را نگاه گرم تو ديوانه مي‌کند
دل را نگاه گرم تو ديوانه مي‌کند شاعر : صائب تبريزي آيينه را رخ تو پريخانه مي‌کند دل را نگاه گرم تو ديوانه مي‌کند...
شنبه، 6 فروردين 1390
ديده‌ي ما سير چشمان، شان دنيا بشکند
ديده‌ي ما سير چشمان، شان دنيا بشکند شاعر : صائب تبريزي همچو جوهر نقش را آيينه‌ي ما بشکند ديده‌ي ما سير چشمان، شان...
شنبه، 6 فروردين 1390
از پختگي است گر نشد آواز ما بلند
از پختگي است گر نشد آواز ما بلند شاعر : صائب تبريزي کي از سپند سوخته گردد صدا بلند؟ از پختگي است گر نشد آواز ما...
شنبه، 6 فروردين 1390
کو جنون تا خاک بازيگاه طفلانم کنند؟
کو جنون تا خاک بازيگاه طفلانم کنند؟ شاعر : صائب تبريزي روبه هر جانب که آرم، سنگبارانم کنند کو جنون تا خاک بازيگاه...
شنبه، 6 فروردين 1390
نيستم غمگين که خالي چون کدويم مي‌کنند
نيستم غمگين که خالي چون کدويم مي‌کنند شاعر : صائب تبريزي کز مي گلرنگ، صاحب آبرويم مي‌کنند نيستم غمگين که خالي چون...
شنبه، 6 فروردين 1390
هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود
هر چه ديديم درين باغ، نديدن به بود شاعر : صائب تبريزي هر گل تازه که چيديم، نچيدن به بود هر چه ديديم درين باغ، نديدن...
شنبه، 6 فروردين 1390
مي‌کند يادش دل بيتاب و از خود مي‌رود
مي‌کند يادش دل بيتاب و از خود مي‌رود شاعر : صائب تبريزي مي‌برد نام شراب ناب و از خود مي‌رود مي‌کند يادش دل بيتاب...
شنبه، 6 فروردين 1390
دل از مشاهده‌ي لاله‌زار نگشايد
دل از مشاهده‌ي لاله‌زار نگشايد شاعر : صائب تبريزي ز دستهاي حنابسته کار نگشايد دل از مشاهده‌ي لاله‌زار نگشايد ...
شنبه، 6 فروردين 1390
پيرانه‌سر هماي سعادت به من رسيد
پيرانه‌سر هماي سعادت به من رسيد شاعر : صائب تبريزي وقت زوال، سايه‌ي دولت به من رسيد پيرانه‌سر هماي سعادت به من رسيد...
شنبه، 6 فروردين 1390
خواري از اغيار بهر يار مي‌بايد کشيد
خواري از اغيار بهر يار مي‌بايد کشيد شاعر : صائب تبريزي ناز خورشيد از در و ديوار مي‌بايد کشيد خواري از اغيار بهر...
شنبه، 6 فروردين 1390
چون صراحي رخت در ميخانه مي‌بايد کشيد
چون صراحي رخت در ميخانه مي‌بايد کشيد شاعر : صائب تبريزي اين که گردن مي‌کشي، پيمانه مي‌بايد کشيد چون صراحي رخت در...
شنبه، 6 فروردين 1390
من نمي‌آيم به هوش از پند، بيهوشم گذار
من نمي‌آيم به هوش از پند، بيهوشم گذار شاعر : صائب تبريزي بحر من ساحل نخواهد گشت، در جوشم گذار من نمي‌آيم به هوش...
شنبه، 6 فروردين 1390